مقایسه کردن و مثال زدن در بیان و طرح مسایل و مشکلات نه تنها امری غیرمعمول و غیرمرسوم نیست، که خیلی هم به نزدیک و روشن شدن دیدگاهها کمک میکند. اینکه یک و یا دو دوره ریاست جمهوری را با عملکرد یک تیم فوتبال مقایسه میکنیم، دقیقا ناشی از همین تفکر و اندیشه است.
یک تیم فوتبالی که سرپرست، سرمربی، کاپیتان، بازیکنان و... را دارد و از سوی هوادارانش نیز حمایت و پشتیبانی میشود. خوب در این مقایسه کردن نقش رییس دولت میتواند با سرمربی هم قیاس شود و اما آنچه هواداران یک تیم انتظار دارند این است که مربی، بهترین بازیکنان را در تیم خود جای دهد، بهترین تکنیک و تاکتیکهای روز را در اختیار داشته باشد و روی بازیکنان پیاده کند تا در روز مسابقه یک تیم قدرتمند و توانمند را راهی زمین کند تا هم نتیجه مطلوب و درخور تلاش و زحمات و هزینههایی که انجام شده بگیرد و هم رضایت هواداران و طرفداران را در پی داشته باشد.
و اما همه مربیان دلسوز و اعضای تیمشان، با این امید که پیروز شوند وارد زمین میشوند، همان احساسی که همه طرفداران و هواداران یک تیم دارند. چه تیمشان با یک تیم قدر مسابقه داشته باشد و یا قبل از بازی و روی کاغذ، برد تیم محبوبشان حتمی باشد.
و اما 8 سال پیش که محمود احمدی نژاد رقبای انتخاباتی ریاست جمهوری نهم را برد و تشکیل کابینه داد، اوضاع و شرایط کشور با امروز بسیار متفاوت بود. آن روزها صحبت از تورم 12 درصدی بود و از آوردن آن زیر 10 درصد و یک رقمی کردن آن سخن میراند. خوب بازی آغاز شد و سیاستهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، ورزشی و... وی اعمال گردید و هرچه از بازی گذشت (عمر دولت نهم) مردم بیشتر و بیشتر با وی و عملکرد و ایدههایش با اعضای دولت و کارگروههای اجراییاش آشنا و آشنا شدند اعلام طرحها و برنامه های مختلف در راستای عدالت محوری یکی از شعارهای بسیار جذاب و مردم پسند بود که سر داده شد.
در طول چهار سال اول که شباهت زیادی با نیمه یک بازی هم دارد، تلاش شد که حمایت مردم (هواداران) را نیز پشت سر داشته باشد تا برای نیمه دوم و یا بهتر بگوییم دور دوم نیز او در سمت خود باقی بماند. بنابراین در خاتمه چهار سال نخست، سیاستهایی دنبال شد که بیشتر شبیه برنامه های انتخاباتی بود. گاه این کار با واگذاری داراییهای دولت صورت گرفت، گاهی هم با افزایشهای غیرمعقول حقوق و دستمزدها. خلاصه سیاست تزریق درآمدهای سرشار نفتی که از بخت خوب احمدی نژاد با بالا رفتن بهای نفت عاید دولت شد، زمینه تداوم برنامه های وی و آماده شدن برای دور دوم انتخابات ریاست جمهوری (انتخابات دهم) را تا حدودی فراهم کرد.
و اما در پایان دولت نهم، دیگر خبری از مهار تورم یا سرازیر شدن پول و درآمدهای نفتی نبود. بخشهای کم درآمد و آسیب پذیر بیش از همه در فشار و تنگنای اقتصادی قرار داشتند و چارهای هم جز تحمل این فشارها نداشتند.
به هر حال بعد از انتخابات سال 1388 و حضور مجدد احمدی نژاد در دولت، به نوعی تغییر تاکتیک داده شد و این بار دولت تلاش نمود علیرغم مشکلات پیش روی مردم، روی ایجاد جبههای مستقل در بدنه اصولگرایان که به حامیان دول (احمدی نژاد) معروف شدند کار کند. این در حالی بود که سیاست تزریق پول و افزایش نقدینگی، بر تورم و گرانی بیشتر و بیشتر دامن میزد. طوری که نه تنها اقشار کم درآمد و آسیب پذیر، که حقوق بگیران و مستمری بگیران و قشر متوسط جامعه نیز تاب تحمل فشارهای اقتصادی و تورم افسار گسیخته را عملا نداشتند.
با ورود با سالهای 90 و 91 و ماه هایی از سال 92 عملا و در کل دولت احمدی نژاد توان ادامه کار را نداشت و تنها حمایتهایی که صورت گرفت، او را به ماهها و هفته های منتهی به انتخابات نزدیک و نزدیکتر کرد.
اما او که انتظار حضور نماینده دولت در انتخابات را داشت، به محض آنکه اسفندیار رحیم مشایی را حذف شده دید، رو به بازی احساسی و پیاده کردن برنامههای غیرمعمول و غیرمعقولی آورد که عملا منجر به از بین رفتن توان تیم ودولت خود و بعدی میگردد. گل به خودیهایی که با واگذاردن داراییهای دولت زده شد، یکی بعد از دیگری نگرانی مردم را در پی داشته و دارد، چرا که این کار موجب ضعف و ناتوانی دولت بعد میگردد.
عدم وصول مطالبات دولت و زیر سؤال رفتن تسویه حساب دولت با بانک مرکزی، واگذاری بخشی از نمایشگاه بین المللی تهران به دوستان و حامیان، ماههای پایانی در صدا و سیما، دستور استخدام دوستداران دولت پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، افزایش حقوق بخشی از کارکنان دولت در حالی که قادر به پرداخت حقوق و مطالباتشان نبوده است، تصویب و اجرای مصوبه های دولت همچون تأسیس دفتری به عنوان دفتر ریاست جمهور سابق در نهاد ریاست جمهوری و چندین و چند طرح و مصوبه های عجیب و غریب در حالی که مردم با مشکلات متعدد از دارو و درمان تا تورم و بیکاری وغیره روبرو بوده و هستند، تنها بیانگر این است که شیرازه این تیم (دولت) به خاطر کنار رفتن سرمربی و آمدن کادر جدید (ریاست جمهور جدید) چنان از هم بپاشد که توان بازی در حد و اندازههای خودش را هم نداشته باشد.
همین احساس و نگرانی بود که مردم از بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در 24 خرداد ماه، میخواستند هرچه زودتر مراسم تحلیف برگزار شود تا رسما و قانونا کار دولت دهم به پایان رسد و بیش از این شاهد خوردن گل به خودی نباشند و راه برای دولت جدید سد و ناهموارتر نگردد.