روز جمعه یازدهم بهمن ماه، هنوز کنفرانس ژنو 2 سوریه تمام نشده بود که کنفرانس سه روزه امنیتی مونیخ در آلمان آغاز به کار کرد. این کنفرانس با حضور نمایندگان بسیاری از کشورها برای بررسی اوضاع امنیت جهانی هر سال برگزار میگردد. در این نشست از وزیران خارجه تا کاردارها و شماری از شخصیتهای برجسته سیاسی و امنیتی حضور دارند. عمده ترین موضوعات این نشست باز بررسی مسأله و بحران سوریه، ناارامیهای اوکراین و پرونده هسته ای کشورمان و توافق های به دست آمده عنوان گردید.
اما در کنار برگزاری این کنفرانس، اگر از حال و روز مردم بخشهایی از دنیا بگوییم، این طور باید گفت که همچنان آفریقا ناامن است. در آفریقای مرکزی هر روز دهها تن کشته میشوند. در سودان جنوبی جنگ داخلی و خشونت بیداد میکند. در آسیا و خاورمیانه وضع بهتر از آفریقا نیست. در عراق در ماه گذشته نزدیک به 1000 تن در درگیریها و انفجارهای شهرهای مختلف کشته شدند. در همسایگی عراق، در سوریه جنگ داخلی به شدت ادامه دارد، بخشهایی از این کشور به سرزمین سوخته تبدیل شده، بیش از 9 میلیون تن آواره اند و دهها هزار تن هم ناپدید شده اند و بیش از یکصد و بیست هزار تن نیز تاکنون کشته شده اند.
کمی آن طرفتر در لیبی، بعداز دیکتاتور 44 ساله ناآرامی و ناامنی در شهرهای این کشور همچنان قربانی میگیرد. در مصر یک حکومت قانونی سرنگون شده و بابت چند دستگی در میان مردم هر روز شاهد قتل و کشتار در یکی از مهمترین کشورهای خاورمیانه هستیم.
حکایت افغانستان و پاکستان که جای خود دارد. هر دو کشور، قربانی جنگ شیعه و سنی هستند و طالبان در هر دو کشور امنیت شهروندان را سلب کرده است.
و اما کمی آن طرفتر در اوکراین متحد چند دهه روسیه، اوضاع به شدت بحرانی است و هر لحظه احتمال کودتای ارتش در آن کشور میرود.
اینها بخشی از مناطق ناامن و بحران زده دنیا هستند. شاید اگر بیشتر توجه کنید میتوانید تایلند و بخشهای دیگر آفریقا را به این لیست اضافه کنید.
واقعا جهان سومیها را چه شده است که بسیاری از آنها یا درگیر جنگ داخلی اند و یا باید با برخی دیکتاتوریها بسوزند و بسازند؟
شاید وقتی به فجایع رخ داده در برخی از این کشورها بپردازید، بیشتر متوجه عمق تحقیر و ضایع کردن حقوق آدمها میشوید. یقینا مثله کردن آدمها در سوریه بسیار تکان دهنده بود.
اما همین چند روز پیش دنیا با صحنه های دلخراش دیگری در اوکراین روبرو شد. وقتی دیمیتری بولائوف ناراضی اوکراینی بعد از یک هفته ربوده شدن در مقابل دوربینها قرار گرفت بسیاری از مردم دنیا باور نمیکردند که در قرن بیست و یکم و در کشوری چون اوکراین این چنین آدمها را شکنجه میکنند. این همان درد و مصیبتی است که متأسفانه نیروهای امنیتی در برخی کشورها به آن مبادرت میورزند. زندان و اسارت و شکنجه های روحی و جسمی در ابعاد و به شکلهای گوناگون هنوز رواج دارد. وقتی تصاویر بریدن گوش و صورت و سوزاندن شکم و پشت بولائوف را به نمایش گذاشتند، وقتی خودش از به صلیب کشیده شدن و میخ کوب کردنش میگفت، جای هیچ شک و تردیدی باقی نمیگذارد که در سیاه چالهای اوکراین و برخی کشورها، چه جنایاتی رخ میدهد. آن هم توسط نیروهایی که نه اوکراینی که روسی بودند.
البته مردم اوکراین تنها ملتی در دنیا نیستند که باید برای استقلال، قربانی دهند. فرار از دست روسها چه بسا هولناکتر از رهایی از چنگال آمریکاییهاست.
حال در اجلاس امنیتی مونیخ میخواهند چه بگویند وقتی شاه بیت این اجلاس باز زورآزمایی آمریکاییها با روسهاست. قطعا مفاد بیانیه این نشست همچون سال گذشته تأکید بر تلاش برای ایجاد امنیت و صلح جهانی و توجه به بحرانها و حل و فصل مشکلات در چارچوب قطعنامه های صلح سازمان ملل و شورای امنیت خواهد داشت. اما آیا این راهکار ناامنیهای امروز در بسیاری از نقاط دنیاست؟
مثلا بحران سوریه که در مذاکرات ژنو 2 تنها توانست نیروهای درگیر را زیر یک سقف جمع کند، میتواند به این زودیها به پایان شرافتمندانه ای برسد؟ آیا مردم مصر که امروز پشیمان از آزادی خواهی شده اند میتوانند رنگ آزادی و دمکراسی واقعی را در دولت غیرنظامی تجربه کنند؟ آیا اوکراینیها قربانی توافق روسیه و آمریکا نمیشوند و به یک استقلال واقعی میرسند؟ آیا مردم کره شمالی از چنگال یک دیکتاتور و یا بهتر بگوییم یک سیستم فاشیستی رهایی مییابند؟ آیا آفریقای جنوبی بعد از ماندلا کشور با ثباتی میماند تا الگویی شایسته و مناسب برای ملتهای دربند و استعمار زده و استثمار شده آفریقا باشد؟ آیا پاکستانیها و افغانیها به جای برادر کشی، دست دوستی به یکدیگر و همسایگان میدهند تا امنیت واقعی را تجربه کنند؟
یقینا علیرغم امیدواریها و تلاشهای انسانی که صورت میگیرد، نشست سالانه امنیتی مونیخ و کنفرانسهایی که در راستای حفظ منافع ابرقدرتها و کشورهای تحت الحمایه شان برگزار میگردد نمیتواند به احقاق حقوق ملتهای جنگ زده و دربند بینجامد.