نويسنده / منوچهر حبيبي : زمين قدمت ديرينه دارد اما از زمان پيدايش انسان روي آن ، زمين زنده و داراي شخصيت شد و زمين در اين جهان پهناور يكه تازي كرد ، زمين محور و زمان معنا يافت. با امدن و رفتن آدم ها با رخ دادن و رقم خوردن آنچه كه آدم ها انجام دادند، تاريخ ساخته شد و از آن زمان تا امروز هر آنچه در اين دنياست وجود و هويت خودش را در گرو توجه انسان و گره خورده با سرنوشت انسان مي بيند. انساني كه در راه رشد و تكامل گام برمي دارد و حالا حالاها بايد پيش برود تا شايد روزي به ان جايگاه و عظمتي كه لايق و سزاوارش است ، برسد. اما از آنجا كه هيچ راهي هموار نيست و هيچ موفقيت واقعي و ارزشمند بدون تلاش حاصل نمي شود؛ راه انسان شدن و كسب معرفت آدم ها هم خالي از درد سر و مشكلات نيست.مشكلاتي كه بسياري از اوقات آدم ها سر راه آدم ها قرار مي دهند. يكي از اين مشكلات و بهتر بگويم رفتارهاي زشت و ناپسند تملق و چاپلوسي هاست كه گهگاه اينجا و يا آنجا مي شنويم و يا مي بينيم و اي كاش برخي از افراد دست از اين رفتار بر ميداشتند و يا لااقل از خودشان مايه مي گذاشتند تصور اينكه در هر مراسمي از جشن و عزا تا توديع و معارفه براي خوشايند فرد يا مسئولي متوسل به چاپلوسي و تملق مي شوند بسيار نااميد كننده و دردناك است شايد بسياري از مردم تحمل برخي از رفتارها و حركات زشت و زننده را بكنند اما كمتر كسي پيدا مي شود كه در مقابل تحقير آدم ها سكوت كند چرا كه تحقير و كوچك شمردن مردم آفتي است كه جامعه را بي هويت ، خوار و زبون مي سازد و در چنين جامعه اي كه حقير شده باشد، نبايد توقع شكوفايي و تعالي را داشت گاهي در اين مجالس و محافل مردم روستا ، شهر يا شهرستان و استاني را مجري يا سخنراني دانسته و يا ندانسته، خواسته و يا ناخواسته تحقير مي كنند. بدون شك اگر مسئولي سمتي را عهده دارمي شود با اين شناخت وارد عرصه كار زار مي شود كه بايد در مقابل مردم و تقاضاهايشان منطقي يا غير منطقي پاسخگو باشد. اگر جوان و پرانرژي است و تار مويي سپيد در محاسن و سر ندارد بايد بداند كه اينجا و يا آنجا ، چه بخواهد و چه نخواهد ، اگر خودش را در مقابل مردم و مشكلاتشان مسئول مي داند ، دير يا زود سپيدي موي او را نيز در بر مي گيرد تا نشان از تجربه و غم خواري اش باشد، تا او نيز بينصيب از درد و ناملايمات روزگار نمانده باشد، اما هيچ دردي غير قابل تحمل تر از تحقير آدم ها نيست؛ آدم هايي كه هر جا هستند زندگي را معنا مي دهند. آيا هيچ معلم بي دانش آموز، هيچ پرستار بدون بيمار، هيچ فرمانده بدون سرباز، هيچ دانشگاه بدون دانشجو، هيچ امام جماعت بينمازگزار و هيچ شهر بدون شهروند را سراغ داريد؟ اگر جايي، اگر فردي، اگر شخصيتي هست مطمئن باشيد كه او يا در خواب است و يا مرده است و او نيست. چرا كه اولين نشان بودن كنار مردم بودن است. نه تنها زمان تولد كه حتي تا آخرين لحظه كه با اين دنيا وداع مي كنيم اين مردم هستند كه تا زماني كه به ياد دارند و كنار ما هستند آدم ها زنده اند پس اين مردم را تحقيرنكنيم. به جاي آنكه بگوييم كه موي سياه را مردم سپيد مي كنند بهتر است بگوييم كه موي سياه نه كه جان را فداي مردم بايد كرد . مردمي كه با تقدير و تشكر، مردمي كه با حمايت و پشتيباني شان ، مردمي كه با حضور و وجودشان ، پايه هاي قدرت و افتخارند. پس مردم را تحقير نكنيم. مردمي كه در دورترين روستاها تا در بهترين نقاط شهرها زندگي مي كنند. مردمي كه از ساده ترين و پيش پا افتاده ترين تا حساس ترين حرفه و شغل را دارند تحقير نكنيم. از مردمي كه سواد خواندن و نوشتن ندارند تا نخبههاي جامعه را تحقير نكنيم . يك شهروند خوب و فهيم هم به جايگاه و مقام انساني خويش و هم به مقام و منزلت ديگر همنوعان احترام ميگذارد. يك محفل مردمي و يك بزرگداشت با شكوه بدون احترام گذاشتن به همه مردم و حضار نمي تواند به معناي واقعي در خور و شايسته مسئول و يا هر عزيزي باشد.
پس اگر روزي ، جايي و در جمعي قرار گرفتيم اولين وظيفه اي كه داريم حفظ حرمت و كرامت انسان هايي است كه دور تا دور ما را مي گيرند. به ما عزت و هويت مي دهند، به ما اهميت و احترام مي گذارند، به ما اميد و جرات ميدهند كه در راه و مسيري كه قرار گرفته ايم در پست و مقامي كه ميخواهيم خدمت كنيم موفق باشيم. پس تحقير آدم ها را حتي با تحقير خودمان نكنيم و همه را از شهري تا روستايي ، از دانشجو تا دانشمندان ، از زن تا مرد، از پير تا جوان ، از هوادار تا مخالف را عزيز و گرامي بداريم كه اين اولين وظيفه ما و اين اولين شرط آدم بودن هريك از ماست و گرنه نبايد خود را در جمع آدم ها و در راه انسان بودن ديد و قلمداد كرد. پس آمدن ها را در حد و اندازه لياقت ها و توانمندي ها ببينيم و رفتن ها را در حد و اندازه هاي خدمت و تلاش ها ارزيابي كنيم و گرنه خير مقدم با تحقير مردم يعني نشان دادن راه جهنم ، راهي كه لياقت خائن نه خادم است پس همه موي سياه و جان و عمر فداي خدمت به مردم! مردمي كه غير منطقي ترين آنان را نبايد تحقير كنيم.