همه خوب میدانیم که بیماری، نقطه مقابل سلامت است که خودش را با درد و یا اختلال در فعالیتهای طبیعی و معمول اندامهای بدن نشان میدهد.
بیماری تنها اختصاص به انسان و موجودات زنده ندارد، بیماری بخشها و حوزه های مختلف فعالیت انسان را نیز دربر میگیرد. حوزه هایی چون فرهنگ، سیاست، علم، اقتصاد، ورزش و... نیز میتوانند بیمار شوند. حتی کارشناسان در برخی حوزه ها برای بیماریها نامگذاری کردهاند.
در آستانه برگزاری رقابتهای بسیار مهم و بین المللی جام جهانی فوتبال، خبرهای ناامید کنندهای از فوتبال ما به گوش میرسد. خبرهایی که در این فرصت کوتاه باقیمانده تا شروع رقابتها، هم نگران کننده و هم ناامید کننده هستند. اما برای فردا چه میتوان کرد؟
همانطوری که هر بیمار برای مشخص شدن نوع و شدت بیماری اش به پزشک مراجعه میکند، در حوزه ورزش و به ویژه ورزش بسیار پرطرفدار فوتبال ایران نیز باید آسیب شناسی به عمل آید تا واقعا مشخص شود که ما و ورزشکاران شایسته مان از کجا داریم ضرر میکنیم و زیان میبینیم.
وقتی چهارشنبه گذشته 24 اردیبهشت ماه، آخرین فرصت و شانس حضور تیمهای ایرانی در جام باشگاههای آسیا با حذف تیم جوان و پرانرژی فولاد خوزستان در مقابل السد قطر رنگ باخت، پیش از آنکه این تیم در مرحله یک هشتم جام باشگاههای آسیا حذف شود، در مرحله گروهی 3 تیم بسیار پرطرفدار و مطرح استقلال تهران، سپاهان اصفهان و تراکتور سازی تبریز از رقابتها باز مانده بودند. یعنی از چهار نماینده فوتبال کشورمان، 3 تیم در مرحله گروهی و یک تیم در مرحله یک هشتم از رقابتها حذف شدند. آن هم در مقابل کشورهای عربی حاشیه خلیج همیشه فارس، نمایندگان ایران ناکام ماندند.
حال که نام خلیج فارس به میان آمد، نامی که به لیگ برتر فوتبالمان نیز اختصاص دارد، بد نیست ببینیم با این لیگ چه کرده ایم که سطح فوتبالمان در مقایسه با گذشتههای نه چندان دور این چنین افت کرده است و دیگر خبری از اضافه کردن ستاره قهرمانی در باشگاههای آسیا روی پیراهن آبیهای پایتخت، استقلال، نیست. و یا از حضور قدرتمند قرمزهای جنگنده پرسپولیس در لیگ آسیا چند سالی خبری نبوده است و سپاهانیهایی که با قدرت طی چند سال اخیر در لیگ ایران و آسیا مطرح بودند، این چنین ناکام میمانند و یا تراکتوریها در حضور امیدوارانه شان این چنین ناموفق عمل میکنند.
یقینا بارها برخی از کارشناسان از فساد آلودگی در فوتبال سخن گفته اند، سخنی که بارها از سوی برخی از مسئولین ورزش تکذیب شد، اما واقعیت امر این است که برخلاف انکارهایی که صورت گرفته و میگیرد، فوتبال در ایران هم پسرفت داشته است و هم غیرورزشیها و غیر فوتبالیها، سکان مدیریت این عرصه را به دست گرفته اند. حال خواه این غیرورزشیها در سمت مدیریت و سرپرستی باشگاهها بوده باشند و یا از آن بدتر در مدیریت فدراسیون و یا سازمان لیگ حضور داشته باشند، نتیجه قطعا آن شده که میبینیم.
یقینا طی 3 سال گذشته، ما نه تنها سطح لیگمان افت کرده، که عملا در آسیا از اعتبار و قدرت گذشته مان نیز فاصله گرفته ایم و هر سال دست از پا درازتر، تیمهای فوتبالمان با جام باشگاههای آسیا وداع تلخ دارند. بخشی از مشکل نیز از آنجا ناشی میشود که افرادی که باید مسئولیت این ناکامیهای ورزشی را برعهده گیرند، با قدرت در جای خود مانده اند و وظیفه گناهکار کردن این و آن را بر عهده گرفته اند.
حال با این اوصاف چه باید کرد؟ اصولا چه انتظاری میتوان از وزارت ورزش داشت که تحولی ایجاد نماید؟
اینکه عده ای تلاش میکنند قهرمانی لیگ برتر را سهمیه ای کنند، یک درد و یک واقعیت تلخ است. اینکه عده ای به جان باشگاه پرطرفدار پرسپولیس افتاده اند و با ایجاد حاشیه کنار مدیریت گاه غیرفوتبالی از توان آن کاسته اند، یک واقعیت تلخ و ناگوار است که از آن طرف گریبان استقلالیها را نیز به تناوب گرفته است. آقایانی که مدام در اجلاسهای داخلی و خارجی شرکت میکنند و مدام در مصاحبه ها از عملکرد غیرقابل قبول خود دفاع میکنند، آیا میتوانند حوادث داخلی و باشگاهی برخی تیمهای فوتبال به ویژه تیمهای پرطرفدار و مردمی را انکار کنند؟
آیا رییس فدراسیون فوتبال و رییس سازمان لیگ برتر میتوانند بگویند که چرا ما از پس تیمهای باشگاهی کشورهایی چون امارات و قطر هم برنمیآییم؟ آیا اینها به آنالیز نتایج فوتبال در لیگ و در سطح آسیا پرداخته اند تا بگویند چرا تیم فولاد خوزستان قهرمان لیگ برتر و تراکتورسازی تبریز قهرمان جام حذفی فوتبال امسال (فصل 93– 92) کنار تیم فوتبال سپاهان که در رتبه چهارم قرار گرفت و تیم استقلال که عنوان قهرمانی لیگ برتر سال گذشته را یدک میکشید، چرا و چگونه این چنین عملکرد مأیوس کننده ای داشته اند؟
آیا این ناکامیها ناشی از حاشیه سازیهای فدراسیون و سازمان لیگ و داوریهای ناعادلانه و زد و بندها در سمت و سو دادن به قهرمانیها نبوده است؟
آیا افرادی که میخواهند امروز از فوتبال کشورمان در جام جهانی 2014 دفاع کنند، زخم خورده و زیان دیده عملکرد ضعیف مدیریت در فوتبالمان نیستند؟ آیا بهترینهای ما در لیگ و در فوتبالمان را به جام جهانی فرستادهایم؟
یقینا شکل و استخوان بندی تیم، ترکیبی از لیگ برتریها و لژیونرهای ما در کشورهای خارجی که عمدتاً در اروپا بازی میکنند هستند، اما همه اهالی ورزش و طرفداران تیم ملی با نگرانی حضور تیم ملی فوتبالمان را در جام جهانی برزیل دنبال میکنند. نگرانیهایی که ناشی از بیماری فوتبال و مدیریت ناکارآمد بر آن است. دلواپسی واقعی کسانی که از نزدیک حوادث و رویدادهای این رشته ورزشی را دنبال کرده و میکنند را کی و چگونه برطرف خواهیم کرد؟ آیا چندی بعد از بازگشت تیم ملی و خدای ناکرده عدم دستیابی تیم ملی به نتایج قابل قبول، این آقایان نمیگویند که گفتنیهای بسیاری داشتیم که برای جلوگیری از تضعیف تیم ملی، آنها را بیان و مطرح نکردیم؟ همان ترفند همیشگی که برخی از دست اندرکاران در عرصه ورزش بارها به آن تمسک جسته اند. یقینا پنهان کردن بیماری، به شدت یافتن آن میانجامد. تا جایی که لاعلاج میگردد.