بهطوركلي، مشاركت و برنامهريزي براي رفع تدريجي موانع و محدوديتها با شناخت دقيق مسائل زنان در ابعاد منطقهاي و ملي مي تواند در رشد و توسعه مشاركت زنان تأثير بسزايي داشته باشد.
راهكارهاي نهادينه كردن مشاركت زنان
پس از پرداختن به بحث لزوم مشاركت زنان و شناخت محدوديتها و موانع سر راه آنان، لازم است راهكارهايي براي رفع اين مشكلات و نهادينه كردن مشاركت آنان در اجتماع اعمال شود. امروزه گزارشهاي منتشر شده بانك جهاني نشان مي دهد كه جهان به اين نتيجه رسيده است كه توسعه اقتصادي، به تنهايي پاسخگوي مفهوم كامل توسعه نميباشد. بر اساس آخرين گزارشهاي جهاني، سرمايه هاي ملي يا ثروت ملي شامل 3 منبع اصلي است كه عبارتست از:1. منابع انساني2.منابع فيزيكي .3 منابع طبيعي
كه در يك نگاه اجمالي به 3 كشور ژاپن، آلمان و ايران مشاهده مي شود كه منبع نيروي انساني در كشور ما، تنها 34درصد از منابع و ثروت ملي را شامل مي شود در حاليكه اين رقم در كشور ژاپن و آلمان بالاي 75درصد ميباشد. كه اين امر بيانگر اين است كه ما نتوانستيم به بهترين شكل از غنيترين منبع خود(منبع انساني) استفاده كنيم.
منابع فيزيكي و طبيعي فناپذير بوده و پس از چند بار استفاده قابليت وكلايي خود را از دست داده و از چرخه توليد خارج مي شوند اما منبع انساني، نه تنها فناناپذير است بلكه هر چه استفاده از آن بيشتر مي شود كارايي آن بالاتر ميرود زيرا تنها منبع قابل تكامل مي باشد.
امروزه در جهان كسي را نمي توان يافت كه فقط با توجه به امكانات فردي خود كار مهمي را انجام داده باشد.
پس لازم است براي رسيدن به موفقيت در زمينه هاي گوناگون، هم سياستهاي عمومي مدبرانه و عاقلانه را در پيش گرفته و هم به گسترش سازمانهاي اجتماعي مبتني بر مشاركت مردم بپردازيم. حال اگر ميخواهيم زنان وارد عرصه جامعه شوند و از حقوق خدادادي خود به نحو احسن بهره مند شوند، چه اقداماتي بايد انجام دهيم: 1 - به نقاط مثبت و ظرفيتهاي وجودي زن توجه كنيم و تصميم گيري و مديريت او را محدود به اداره نكنيم و توجه بيشتري به نقش او در خانواده و تصميمگيريهاي خانوادگي نماييم.
2 - بايستي در برنامهريزي ها و اقداماتمان در نظام اداري، براي زنان فعاليتهايي را در نظر بگيريم كه در آن ها مؤثرتر، كارآمدتر و موفق تر باشند زيرا امروزه با اين روند حضور زنان در عرصه اشتغال نه تنها برابري و عدالت در مورد زنان تحقق پيدا نكرده است بلكه زمينه استثمار مضاعف را نيز فراهم آورده است.
زيرا به اشتغال زنان، از دريچه نوعي اشتغال ارزان قيمت نگريسته مي شود چون زنان در سطح دستمزد كمتري از مردان حاضر به كار مي شوند.
3 - زنان خود نيز مي توانند با ايجاد سازمانهاي غير دولتي خير خواهانه، گام بزرگي را در زمينه مشاركت برداشته و بسياري از خوبي ها و حركت هاي انساني را در جامعه نهادينه كنند.
4- از طرف ديگر دولتمردان كشور ما نيز بايستي با سياستگذاريهاي خود فضاي لازم را براي بوجود آمدن چنين سازمانهايي فراهم كنند؛ يعني از يك طرف سازمانهاي مردمي ايجاد شود و از طرف ديگر نظام اداري، زمينه هاي پشتيباني و حمايتهاي حقوقي، سياسي و اجتماعي را فراهم كند.
ديدگاه اسلام در مورد اشتغال زنان
در تعاليم انسان ساز اسلام و قرآن كريم مي توانيم به سه اصل مهم در مورد اشتغال زنان برسيم:
اصل اول: در اسلام مسئوليت تأمين اقتصادي خانواده بر عهده مرد است؛ اين بدين معني است كه اسلام اصل استقلال اقتصادي را براي زنان قائل شده؛ يعني زنان هم مالك كار و توليد خود بوده و هم هيچگونه مسئوليتي در برابر اقتصاد خانواده ندارند و حتي مي توانند در مقابل كار و خدمتي كه در خانه انجام مي دهند از همسر تقاضاي مزد و حقوق كنند كه پرداخت آن هم بر مرد واجب است. زنان و مردان هر كدام با شرايط جسماني و صفات روحي خود شايستگي انجام كاري را دارند و خواهان شغلي با شرايط متناسب خويش مي باشندكه به تنهايي حق كار و تملك دارند.
اصل دوم: مشاغل ممنوعه براي زنان در اسلام؛ زنان با تمام آزادي كه اسلام براي آنان قائل شده است در مورد اشتغال به سه مورد مستثني شده اند و اين هم به اين علت است كه در اين موارد، تكليفي بر دوش آنان گذاشته نشده است. اين مشاغل عبارتند از: 1 .قضا، 2.جهاد، 3 .افتا.
1 .قضاوت يك تكليف ديني است و نه يك كار اجتماعي كه در اين مورد به زنان اجازه اين امر داده نشده است، مهمترين دليل آن ممكن است عاطفه و دلسوزي زنان باشد كه موجب دلسوزي در حال متهم گشته و او را از انجام حكم دين باز دارد. البته زنان حق شهادت دادن در دادگاه را دارا مي باشند و حتي برخي فقهاي ما نيز در مورد قضا، نظرات متفاوتي دارند.
2 . در مورد جهاد، زنان وظيفه جهاد ابتدايي را ندارند يعني اگر جهاد به قصد گسترش اسلام و جغرافياي اسلامي باشد (كه با حضور و فرمان امام بايد صورت بپذيرد) فقط مردان حق شركت را خواهند داشت و اين وظيفه از دوش زنان برداشته شده است. ولي در نوع ديگري از جهاد كه جهاد دفاعي است و براي دفاع از اسلام و مقابله با تجاوزات كفار و دشمنان اسلام انجام مي پذيرد بر تمام افراد جامعه از جمله زنان واجب كفايي است كه از ميهن اسلامي خود دفاع كنند.
3 . افتا نيز از اموري است كه زنان مكلف به انجام آن نشده اند. و مرجعيت ديني خاص با شرايط خاص خود را مي طلبدو فقط فقهاي ذكور، حق مرجعيت خاص ديني را دارا مي باشند.
تفاوتي كه در اين مورد ميان اسلام و غرب وجود دارد اين است كه غرب به زن به عنوان يك وسيله تبليغاتي و سياسي در محيط كار و جامعه براي كسب منافع بيشتر مي نگرد. ولي اسلام و كشور اسلامي ايران با حفظ كرامت انساني زنان، مي خواهد كارهايي را كه متناسب با شرايط و روحيات دروني و بيروني آنان است به آنان واگذار كند كه نام اين كار يك تقسيم منطقي است نه يك تبعيض ارزشي.
ادامه دارد...