در همایش بررسی راهکارهای مبارزه با قاچاق، رییس دولت بخشی از سخنانش را به گله و شکایت اختصاص داد و اشاره نمود که از نوع برخورد عدهای با دولت، ناراضی است. چرا که به گفته احمدینژاد، ایشان آمار و ارقام غلط و نادرست در اختیار رسانهها و مردم میگذارند.
بدون شک چنین ادعایی زمانی میتواند مطرح گردد که آمار و ارقام دولتی، مبتنی بر دادههای آماری صحیح و کارشناسانه باشد. تا زمانی که دولت از دادن آمار روشن و دقیق خودداری میکند و بین آمارهای بانک مرکزی و مرکز آمار ایران و جاهای دیگر اختلاف وجود دارد، روند اطلاع رسانی غیردولتی و کوچه و بازاری که به واقعیت نزدیکتر است، مورد استقبال مردم قرار میگیرد.
بنابراین اگر دولت بداند که یکی از وظایفش، اطلاع رسانی شفاف در راستای اعتمادسازی است، این چنین در مقابل آمار و ارقام، مقاومت از خود نشان نمیدهد.
هر چند که دولت، منابع اطلاع رسانی غیردولتی را متهم به اخلال در روند برنامههای دولت میکند، اما همانطوری که بارها اشاره گردید، ارایه آمارهای متفاوت و نامشخص نیز مشکلی از مشکلات و معضلات پیش روی مردم و کشور حل نخواهد کرد.
اینکه مردم به آمارهای برخی نهادهای غیردولتی اعتماد بیشتری دارند، ناشی از نزدیک بودن این آمار و ارقام با نرخ بیکاری و تورم افسار گسیخته است.
برای مثال در پایان دوره اول ریاست جمهوری احمدینژاد، همه تلاشها این بود که نشان داده شود که مثلا تورم مهار شده و به پایینترین میزان طی دو دهه اخیر رسیده وتک رقمی شده است. اما در دولت دهم این مسأله و مشکل اقتصادی، ظاهرا نه تنها دوباره دو رقمی گردیده، که بیش از پیش از کنترل خارج گردیده است.
بنابراین اینکه برخی را متهم به گزاف گویی کنیم و تهمت دادن آمار غیرواقعی را به آنان بزنیم، جز اینکه باعث سلب اعتماد میگردد، سودی ندارد.
این روزها که دوباره بحث بالا رفتن نرخ تورم است، در حالی که بانک مرکزی که یک نهاد دولتی است و از سیاستهای پولی و اقتصادی دولت حمایت میکند، برای مثال نرخ تورم را در تیرماه 16/2 درصد اعلام کرد. مرکز آمار ایران با تأخیر و با اکراه، این نرخ را بیش از 19 درصد اعلام کرده است. بنابراین همین تفاوت دو نرخ کافیست تا نشان دهد که دولت رو به سیاست کم کردن (غیرواقعی) نرخ و ارقام آورده است.
خوب چنین روندی علاوه بر آنکه در
برنامهریزیها به دادههای نادرست تبدیل میشود، برای مردمی که از نزدیک و روزانه برای مثال با انواع و اقسام گرانی دست و پنجه نرم میکنند نیز موجب ایجاد حس بدبینی میگردد.
بنابراین سر دادن پیامهای شعارگونه و دعوت از همه که بدون هر نوع انتقادی در مقابل برنامههای دولت به مناظره بنشینند، صحیح نیست.
وقتی طی 6 سال گذشته، مجلس بیش از همیشه با سیاستهای دولت همراه و همسو شده است، وقتی انواع و اقسام حمایتهای مختلف برای تحقق برنامهها و سیاستهای دولت شده و میشود، پس حداقل کاری که دولت میتواند برای مردم بکند این است که واقعیتها و مشکلات و گرفتاریهای مردم را آن طور که مردم با آنها دست به گریبان هستند را ببیند و به آنها اذعان کند.
معهذا اگر منظور از آمارهای غلط و غیرواقعی که از سوی مطبوعات و برخی از شخصیتهای علمی و سیاسی و نمایندگان مجلس ایشان را دلخور و
نگران میکند، عدم توفیق دولت در مهار تورم و رونق اقتصادی و ایجاد اشتغال نیز بسیاری از مردم و دلسوزان کشور را نگران کرده است.
رییس دولت باید بداند که فرصتها یکی پس از دیگری دارد از دست میرود، بنابراین با نزدیک شدن به پایان دولت دهم، این آمار و ارقام دولتی نیستند که میتوانند چهره مثبتی از عملکرد دولت نهم و دهم نشان دهند، آنچه به ارزیابی واقعی و حقیقی میانجامد، تنها و تنها رفاه عمومی و رونق اقتصادی است.
رفاه و رونقی که باید به تقویت بنیه و زیر ساختهای اقتصادی منجر گردد.
پس دولت و به خصوص رییس دولت، باید به جای گله و شکایت از کسانی که واقعیتها را آنچنان که هست به اطلاع عموم میرسانند، راه روشن و کارشناسانه و علمی و از همه مهمتر، شفاف را پیشه کنند تا سریعتر مشکلات و معضلات و در رأس آنها، تورم که نگرانی عمومی را به دنبال داشته است، کمتر و کمتر سازد.
پس چنین انتظاری که مردم و افکار عمومی، هر آنچه را که دولتیها میگویند بدون کم و زیاد بپذیرند، بیش از اندازه توقع غیرمعمول و غیرمنطقی است. به ویژه در زمانی که جامعه از نظر درک و شعور اجتماعی در سطح بسیار ممتاز و رو به رشدی قرار دارد و انتظار میرود که مسئولین، بلوغ سیاسی - اجتماعی - فرهنگی - اقتصادی - علمی و... آنان را در برنامهها و سیاستهای دولت لحاظ کنند و با مردم صادقانه سخن بگویند. اگر میخواهند در راه خدمت به مردم و کشور موفق باشند.
بنابراین با محدود کردن اطلاع رسانی، که به اطلاع رسانی دولتی منجر گردد، نه تنها روند نگرانیها ادامه مییابد، که بر بدبینیها نیز افزوده میگردد.