دوستداران مطالعه و پژوهش در تاريخ موسيقي ايران مي دانند كه منابع و مراجع اين رشته از تاريخ و فرهنگ و هنر ايراني بسيار محدودند و تاكنون چند كتاب در اين مورد منتشر شده، از جمله سرگذشت موسيقي ايراني تأليف روح ا... خالقي و تاريخ موسيقي ايران تأليف حسن مشحون كه تنها منابع مهم و موجود در اين زمينه اند كه البته بيشتر توصيفي اند و به شرح احوال هنرمندان موسيقي ايران پرداخته اند .
گروهي وقت خود را صرف شنيدن آهنگ هاي بازاري بي محتوا مي كنند
كه اين آهنگ ها سست و بي پايه اندو با گذشت زمان كوتاهي از بين مي روند ولي در موسيقي سنتي ايران نغمه هايي وجود دارد كه درطول نسل ها، سينه به سينه حفظ شده و مانند قطعه جواهري به تدريج صيقل و تراش يافته اند از حدود قرن هشتم پيش از ميلاد اقوامي در مناطق غرب فلات ايران مستقر شدند كه ازآرياييان بودند كه عقايد خودرا در سروده هاي كهن و دا به جاي نهادند موسيقي از وسايل اوليه ارتباطات تلقي مي شد و كاربرد آن در فرهنگهاي كهن و در مراسم عبادي و مراسم پرستش در لوحه ها و حجاريها منعكس شده است، و نوع ديگر موسيقي همراه با اجراي رقص براي رفع دلتنگي و رهايي از افسردگي به ويژه جشن ها و مراسم جمعي بوده است كه البته موسيقي سنت ودايي هند از بعضي صداها و آهنگ ها به عنوان پديده ملكوتي و معنوي سخن رفته است و اين موسيقي جزء فرايض مذهبي و مراسم عبادي محسوب مي شده است.
ولي در كتاب گاه(سرود)قديمي ترين بخش اوستا كه اين سرودها هنگام نيايش اهوار مزدا خوانده مي شد و سازهايي كه سرودها را همراهي مي كردند، طبل، سنج-دف-بوق، شيپور چنگ و نوعي عود بود و فنيقي ها و ايلامي ها كه به تبعيت امپراطوري ايران درآمدند با موسيقي آشنا بودند. موسيقي در عصر باستان و همراه ساير رسوم اجتماعي بكار رفته مثلاً در مراسم جشن ها، عمليات جنگي -اجراي آهنگ هاي محلي در نقش برجسته هاي ايلامي، آشوري و همچنين نقش برجسته اي از شوش كه در موزه نگهداري مي شوند نشان داده كه نوازندگان از دف و چنگ و طبل و تنبور دسته بلند استفاده ميكردند.خوانندگان، رامشگران و خنياگران در دستگاه حكمرانان ايران باستان مانند مادها و هخامنشيان بودند و مورخان يوناني از بكاربردن دهل و شيپور بربط و تنبور را كه يونانيان از ايرانيان ياد گرفته اند ياد مي كنند.
دردوره ساساني صحنه هاي بزرگي بر روي سنگ حجاري شد، كه نشان ميدهد خوانندگان زن براي حفظ وزن دست مي زدند و از سرنا وعود و دف و شيپور و طبل بزرگ و همچنين از عود هندي-تبور كوچك-چنگ-زنگ-تنبك استفاده مي كردند و از خوانندگان زني كه صداي تيزتر داشتند استفاده مي كردند.يكي از باستاني ترين شيوه توليد اصوات موسيقيايي آواز است كه در دوره خسرو پرويز(سلطنت از 590-628 م) از مردي خواننده به نام نكيسا ياد شده كه نظامي هم در منظومه خسرو شيرين از او ياد كرده است. از نوازندگان سركش و رامشگر جوان تري به نام باربد نام برده شده است كه هر دو از رامشگران خسرو پرويز بودند كه بخصوص باربد بزرگترين نوازنده عصر خسرو پرويز است و تجمل دردربار ساسانيان باعث رونق موسيقي درآن دوره شد. در عقايد مزدك شادي و موسيقي نزد خدا محترم بود و نغمه هاي چكاوك، خسرواني، نوروز بزرگ و كوچك، خارا، جامه دران، زيرافكن، نهفت هنوز جزو دستگاه هاي موسيقي ايراني از آن زمان باقي مانده است. نقش طاق بستان و همچنين ظرف طلا و نقره هاي كه حكاكي شده و نوازندگان همه از آثار دوره ساساني است.
در زمان كوروش و داريوش اول از موسيقي نظامي و همچنين از موسيقي در مراسم ورزشي و مراسم شكار و مراسم رسمي در اعياد و جشن ها و عروسي ها استفاده مي شد.
مهدي و ابراهيم از خلفاي عباسي به موسيقي پرداختند و آواز را فرا گرفتند در دوره خلفاي عباسي از جمله هارون الرشيد و پسرانش امين و مأمون موسيقي رواج يافت.
در دربار هارون دسته اي از خوانندگان و عودنوازان دختر را تربيت مي كردند و اسحاق موصلي از موسيقي دانان مشهور آن عهد است و مادرش خواننده آن زمان بود و يكي از شاگردان اسحاق بنام زرياب بدانجا رسيد كه پايه گذار موسيقي اندلس گرديد.
در آن ناحيه به ترويج موسيقي و آواز پرداخت و فرزندان او موسيقي دانان سرشناسي شدند زرياب براي عود مضرابي از ناخن عقاب ساخت كه قبلاً مضراب ها چوبي بودند و از كارهاي ابتكاري او افزودن سيم پنجم به عود بود. زرياب در مورد تعليم آواز سه مرحله:
1- تعليم وزن 2- تعليم ملودي يا آهنگ 3- تعليم تحريرهاي مناسب و زينت هاي آواز را مطرح كرده بود.
ابوبكر محمدبن رازي متولد شهر ري
درجواني از رامشگران عود بود و كتاب في الجمل الموسيقي را نوشت و پس از تحصيل طب در بغداد كتاب هاي رازي او قرن ها در دست اطباي اروپايي جزو كتاب درسي شان بود و رودكي هم در دوره ساماني چنگ و عود مينواخت.
ابونصر فارابي
كتاب الموسيقي الكبير او بزرگترين كتاب هايي است كه تا اين زمان راجع به موسيقي نوشته شد، و گامي كه فارابي در كتابش مطرح كرده بودند قرن ها بعد آهنگسازي آلماني بنام باخ پيشنهاد كرد و امروزه به نام گام باخ مشهور است. فارابي در كتابش موسيقي را جزئي از رياضيات مي داند و ميگويند:برخي از معاني موسيقي از معلومات بديهي برخي از علم طبيعي و برخي از صناعت هندسه و علم حساب هستند.
ابن سينا
بعد از فارابي ابن سينا كه اهل بخارا بود، بزرگترين نويسنده موسيقي بود او دو رساله به زبان عربي درباده ي موسيقي نوشت كه يكي جزوكتاب شفا و مبسوطتر است و ديگري در كتاب نجات آمده است كه تعريف صدا، تعريف موسيقي، صداهاي زير و بم-اجناس صدا و انواع آن- نوعي است براي موسيقي وزن خواني، وزن هاي شعر و تاليف آهنگ است را يادآور شده است.