آنچه در پي مي آيد بخش هايي از سخنان استاد شهيد مرتضي مطهري است كه پيرامون تحريف هاي واقعه ي عاشورا در كتاب حماسه حسيني منتشر شده است :
حادثه كربلا براي ما مردم خواهي نخواهي يك حادثه بزرگ اجتماعي است؛ يعني اين حادثه در تربيت ما، در خُلق و خوي ما اثر دارد، حادثهاي است كه خود به خود، بدون اينكه هيچ قدرتي ما مردم را مجبور كرده باشد، ميليونها نفر و قهراً ميليونها ساعت براي شنيدن و استماع قضاياي مربوط به آن صرف ميكنيم. ميليونها تومان پول براي اين كار صرف ميشود. اين قضيه را ما بايد همان طوري كه بوده است، بدون كم و زياد تلقي كنيم و اگر كوچكترين دخل و تصرفي از طرف ما در اين حادثه صورت بگيرد، حادثه را منحرف ميكند، بجاي اينكه ما از اين حادثه استفاده كنيم قطعاً ضرر خواهيم كرد.
حال بحث من اين است كه در نقل و بازگو كردن حادثه عاشورا ما هزاران تحريف وارد كردهايم، هم تحريفهاي لفظي- يعني شكلي و ظاهري- راجع به اصل قضايا، مقدمات قضايا، متن و حواشي مطلب، و هم [تحريفهاي معنوي كه] در تفسير اين حادثه ما تحريف كردهايم. با كمال تأسف اين حادثه، هم دچار تحريفهاي لفظي است و هم دچار تحريفهاي معنوي، هر دو. و باز تحريفهايي كه ميشود، گاهي لااقل هماهنگي با اصل مطلب دارد، ولي گاهي تحريف نه تنها كوچكترين هماهنگي ندارد بلكه قضيه را مسخ و بكلي واژگون ميكند، به شكلي در ميآورد كه به صورت ضد خودش در ميآيد. باز هم با كمال تأسف بايد عرض كنم تحريفهايي كه به دست ما مردم در اين حادثه صورت گرفته است، همه در جهت پايين آوردن و مسخ كردن قضيه بوده است، در جهت بيخاصيت كردن و بياثر كردن قضيه بوده است و در اين امر، هم گويندگان و علماي امت تقصير داشتهاند و هم مردم. همه اينها را ان شاء اللَّه براي شما توضيح مي دهم.
اين مطلب را هم در مقدمه بايد عرض بكنم: در همه اينها مردم مسؤولاند؛ يعني شما مردمي كه اينجا نشستهايد، هيچ خيال نميكنيد كه در اين قضيه مسؤول هستيد و خيال ميكنيد كه مسؤول فقط گويندگان هستند. دو مسؤوليت بزرگ، مردم دارند. يك مسؤوليت اين است كه نهي از منكر بر همه واجب است. وقتي كه ميفهميد و ميدانيد- و مردم اغلب هم ميدانند- كه دروغ است، نبايد در آن مجلس بنشينيد، كه حرام است، بلكه بايد مبارزه كنيد. و ديگر اين تمايلي است كه صاحب مجلس ها و مستمعين به گيراندن مجلس دارند، مجلس بايد بگيرد، بايد كربلا بشود.
روضه خوان بيچاره ميبيند كه اگر بنا بشود هرچه ميگويد از آن راست ها باشد مجلسش نميگيرد، بعد همين مردم هم دعوتش نميكنند، ناچار يك چيزي هم اضافه ميكند. اين انتظار را مردم بايد از سر خودشان بيرون كنند، [نگويند] فلان روضه خواني كه مجلس او ميگيرد، فلان روضه خواني كه كربلا ميكند. كربلا ميكند يعني چه؟! شما بايد روضه راست را بشنويد و معارف و سطح فكرتان بالا بيايد، به طوري كه اگر در يك كلمه روحتان اهتزاز پيدا كرد، يعني با روح حسين بن علي هماهنگي كرد، و اشكي ولو ذره اي، ولو به قدر بال مگس [جاري شد،] اگر يك چنين اشكي در حالت هماهنگي روح شما با حسين بن علي از چشم شما بيرون بيايد، واقعاً مقام بزرگي براي شماست.
اما اشكي كه از راه قصّابي كردن بخواهد از چشم شما بيايد، اگر يك دريا هم باشد ارزش ندارد. “داد بكشيد” يعني چه؟! چرا داد بكشيد؟1(مطهري، حماسه حسيني، ج1 ص 60 و 70)
براي حسين در عصر ما يك عزاي جديدي است كه در گذشته نبوده است و آن عزاي جديد اين همه دروغ است كه در باره حادثه كربلا گفته مي شود و احدي جلو اين دروغ ها را نمي گيرد. امروز براي اين مصيبت حسين بن علي بايد گريست نه بر آن شمشيرها و نيزه هايي كه در آن روز بر پيكر شريفش وارد شد.
نقد برداشتهاي عوامانه ازعزاداري براي امام حسين (ع)
پيشوايان دين از زمان پيغمبر اكرم و زمان ائمه اطهار دستور اكيد و بليغ داده اند كه بايد نام حسين بن علي زنده بماند، بايد مصيبت حسين بن علي هر سال تجديد بشود، چرا؟ بحث در اين “چرا” است. اين چه دستوري است در اسلام؟ چرا اين همه ائمه دين به اين موضوع اهتمام داشتند؟ چرا براي زيارت حسين بن علي اين همه اهتمام و ترغيب است، اين همه تشويق است؟ ما بايد به اين “چرا” دقت كنيم. ممكن است كسي بگويد: “اين براي اين است كه تسلي خاطري براي حضرت زهرا باشد.” آيا اين حرف مسخره نيست كه بعد از هزار و چهار صد سال، هنوز حضرت زهرا احتياج به تسليت داشته باشد؟ در صورتي كه به نصّ خود امام حسين و به حكم ضرورت دين، بعد از شهادت امام حسين ديگر امام حسين و حضرت زهرا نزد يكديگر هستند. اين چه حرفي است؟! مگر حضرت زهرا بچه است كه بعد از هزار و چهار صد سال هنوز هم دائماً به سر خودش بزند، گريه كند، بعد ما برويم به ايشان سرسلامتي بدهيم! اين حرفها دين را خراب ميكند.
حسين مكتب عملي در اسلام تأسيس كرد. حسين عليه السلام نمونه عملي قيامهاي اصلاحي است. خواستند مكتب حسين زنده بماند، خواستند حسين سالي يك بار با آن نداهاي شيرين و عالي و حماسه انگيزش ظهور پيدا كند، فرياد كند: “الا تَرَونَ أَنَّ الحَقَّ لايعمَلُ بِهِ وَالباطِلَ لايتَناهي عَنهُ لِيرغَبِ المُؤمِنُ في لِقاءِ اللَّهِ مُحِقّاً” “1”. خواستند “المَوتُ اولي مِن رُكوبِ العارِ” “2” (مرگ از زندگي ننگين بهتر است) براي هميشه زنده بماند. خواستند “لا ارَي المَوتَ الّا سَعادَهًِ وَالحَياهَِ مَعَ الظّالِمينَ الّا بَرَماً” “3” براي هميشه زنده بماند. زندگي با ستمكاران براي من خستگيآور است؛ مرگ در نظر من جز سعادت چيزي نيست. خواستند آن جملههاي ديگر حسين: “خُطَّ المَوتُ عَلي وُلدِ آدَمَ مَخَطَّ القَلادَهِِ عَلي جِيدِ الفَتاهِِ” “4” زنده بماند، “هَيهاتَ مِنَّا الذِّلَّهُِ” “5” زنده بماند.
مردي كه ميآيد آنجا در مقابل يك دريا [انسان]، سي هزار نفر، ميايستد، آن طور مردانه، در حالي كه در نهايت شدت گرفتار است از ناحيه شخص خودش، از ناحيه خاندان خودش، مرد و مردوار- كه چنين مردي دنيا به خودش نديده است- و ميگويد: “الا وَ انَّ الدَّعِيَّ بنَ الدَّعِيِّ قَد رَكزَ بَينَ اثنَتَينِ بَينَ السِّلَّهِِ وَ الذِّلَّهِِ هَيهاتَ مِنَّا الذِّلَّهُِ يأبَي اللَّهُ ذلِك لَنا وَ رَسولُهُ وَ حُجورٌ طابَت وَ طَهُرَت” “6”، خواستند اينها زنده بماند، مكتب حسين زنده بماند، تربيت حسيني زنده بماند، پرتوي از روح حسيني در اين ملت بتابد. فلسفهاش خيلي روشن است. گفتند نگذاريد اين حادثه فراموش بشود. حيات و زندگي شما بستگي به اين حادثه دارد، انسانيت و شرف شما بستگي به اين حادثه دارد، اسلام را با اين وسيله ميتوانيد خوب زنده نگه داريد.
پس ترغيب كردند به اين كه مجلس عزاي حسيني را زنده نگه داريد. راست است. عزاداري حسين بن علي واقعاً فلسفه دارد، واقعاً فلسفه صحيح دارد، فلسفه بسيار بسيار عالي هم دارد. هرچه ما در اين راه كوشش كنيم، به شرط اينكه هدف اين كار را تشخيص بدهيم بجاست. اما متأسفانه عدهاي اين را نشناختند، خيال كردند كه بدون اينكه مردم را به مكتب حسين عليه السلام آشنا كنيم، به فلسفه قيام حسيني آشنا كنيم، عارف به مقامات حسيني كنيم، همين قدر كه مردمي آمدند و نشستند و يك گريهاي را نفهميده و ندانسته كردند، ديگر كفاره گناهان است.2(مطهري، حماسه حسيني، ج1 ص 78 و 79)
* خوانندگان محترم جهت مطالعه ي نمونه هاي تحريف نهضت حسيني به كتاب فوق مراجعه فرماييد.