در دنیا، سازمانها و نهادهای بسیاری وجود دارند که سالانه و یا ماهانه گزارش فعالیتهای انجام شده در حوزه کاریشان را در اختیار رسانه ها قرار میدهند و یا در فضای مجازی منتشر میکنند تا در راستای اطلاع رسانی و شفاف سازی گام برداشته و هر چه بیشتر مشروعیت خود را حفظ نمایند.
حتی برخی سازمانها، دست به این کار میزنند که همچون اقدام اخیر سنای آمریکا در برابر سازمان سیا موجب بروز واکنشهای بسیاری میگردد.
چند روز پیش گزارش یکی از خبرگزاریها دال بر این بود که بیش از 5000 تن به دست گروههای اسلامی افراط گرا طی یک ماه (30 روز) در نقاط مختلف کشته شده اند. هر چند این آمار فقط و فقط مربوط به ماه نوامبر 2014 است اما طی چند سال اخیر هر روز شاهد قتل، کشتار، تجاوز، گروگان گیری، اسارت و... افراد بی گناه در مناطق بحرانی بوده ایم. برای مثال روز یکشنبه 23 آذر ماه گروه بوکوحرام در شمال شرقی نیجریه به روستایی حمله کرد و بیش از 150 زن و کودک را ربود و 35 مرد را نیز به هلاکت رساند. روز دوشنبه 24 آذرماه هارون یونس ایرانی - استرالیایی در شهر سیدنی استرالیا اقدام به گروگان گیری در رستورانی کرد و پس از ساعتها گفتگو و مذاکره و درخواستهای داعشی و طالبانی و... با یورش پلیس 2 تن از 30 تن گروگان و خود گروگان گیر کشته شدند و واکنشهای تندی را در داخل و خارج استرالیا در پی داشت.
و اما روز سه شنبه 25 آذرماه باز حادثه هجوم طالبان پاکستان به مدرسه ای در پیشاور موجب مرگ 132 دانش آموز 6 تا 15 ساله و مرگ 9 تن از معلمین و کارکنان آن آموزشگاه گردید که این حرکت غیرانسانی و شنیع موجب واکنشهای بسیار تند و شدید جامعه جهانی گردید.
این موارد، تنها گوشهای از جنایاتی است که گروههای افراط گر چون الشباب، النصره، انصار و...، القاعده، طالبان، داعش و دهها گروه شناخته شده و ناشناس در اینجا و آنجا انجام میدهند. طوری که این گروهها عملا نه تنها به جامعه مسلمانان خدمتی نمیکنند، که هر صدای آزادی خواهانه را در دنیا خفه کرده اند و یا بهانه ای به دست دیکتاتورها میدهند که به بهانه مبارزه با تروریسم، سر آزادی خواهان را نیز زیر آب کنند. سرکوب مسلمانان در چین و روسیه و... مواردی از نقض حقوق مسلمانان در این بخش از دنیاست.
از طرف دیگر وقتی جنگی و بحرانی در نقطهای از دنیا رخ میدهد حتما منجر به کنش و واکنش میگردد. مثلا در نیجریه بخشی از قربانیان غیر مسلمان هستند. بنابراین طبیعی است که در مقابله با این گروه به اصطلاح اسلامگرا، گروههای غیرمسلمان موضع گیری کنند و یا بدتر از آن، دست به اعمال تلافی جویانه زنند.
یا در استرالیا وقتی گروگان گیری رخ داد در ابتدا علیرغم آنکه گروگان گیر با به دست گرفتن پرچم منقش به لااله الا الله سعی کرد نشان دهد که طرفدار داعش و یا القاعده است، اما همه خبرگزاریها نخست میخواستند به ملیت او شناخت یابند تا ببینند او نیز چون قصاب داعش در سوریه و عراق، انگلیسی و یا اهل کدام نقطه از دنیاست.
بی شک به دنبال آن، واکنشهای تندی از سوی بخشی از مردم و تغییر در سیاست دولت استرالیا را در پی خواهد داشت.
یا اینکه در کشتار مدرسهای در پاکستان، بسیاری از مردم این کشور، سیاستهای حمایتی دولتشان طی سالهای اخیر در حمایت از القاعده و طالبان در جنگ افغانستان را محکوم کردند و به دنبال این خشم و نفرت بود که نواز شریف مجبور به شدت عمل و حمله به وزیرستان و به هلاکت رساندن دهها تن از اعضای طالبان شد.
میبینید هر اقدامی از سوی گروههای تروریستی، واکنشهای متفاوتی را چه سیاسی، چه نظامی و... به دنبال دارد. یعنی در یک کلام هر روز در گوشه و کنار این دنیا، بیش از همه به امنیت و جان مسلمانان حمله میشود.
اقدامی که طی دهه ها و به ویژه سالهای اخیر به امری بسیار عادی تبدیل شده است و هر روز وقتی اخبار را پیگیری میکنید، حرف از دهها کشته و زخمی در اینجا و آنجاست بدون اینکه کسی به فکر جانهایی باشد که قربانی نفرت میشوند، بدون آنکه بیایند و ببینند چرا هر روز بر دامنه نفرت میان مسلمانان و اقوام در کشورهای خاورمیانه و افریقا افزوده میشود.
کجا دیده اید که قربانیان تجاوز و قتل، متجاوزین و قاتلین را از ته دل ببخشند و عفو کنند؟
کجا شنیده اید که مناطق بحران زده به صلحی پایدار دست یابند؟
پس وقتی در حمله داعش به عراق، مردم دنیا با زیدی، ایزدی، یزیدی، کرد، عرب، مسیحی، شیعه، سنی و... رفتار متفاوت داشتند، در کشتار قوم و مذهبی دست روی دست گذاشتند و نسبت به سقوط منطقه ای و یا تهدید پیروان مذهب و دینی، واکنش تند و سریع نشان دادند.
این بیانگر ضعف در برخورد با پایمال شدن حقوق انسانهاست. انسانهایی که میتوانند پیرو دین و یا مذهبی باشند که با خواست عده و گروه دیگری همسو نباشد. اما آنچه که نباید فراموش شود، اطاعت و پرستش پروردگاری است که برای همه مذاهب و ادیان و انسانها، ارزش قایل است.
پس این به اصطلاح اسلام گرایی عدهای باج گیر، زورگو و متجاوز به حقوق مسلمانان و غیر مسلمانان، فقط و تنها به ترفند و مکری می انجامد که روز به روز نفرت را در میان مذاهب و ادیان ترویج میدهد که شایسته و سزاوار جایگاه انسانی انسانهای آزاده و مؤمن نیست.
به همین دلیل آنچه که بیش از پیش در حال رنگ باختن است، رسیدن به یک تفاهم و درک واقعی از تحمل جهانی یکدیگر است. همان چیزی که جنگ طلبان و غارتگران، حیات و نجاتشان بدان بستگی دارد. تا جایی که آشکار و نهان بر طبل دشمنیها میکوبند.