حجت اله دهقاني: مطابق آيات قرآن كريم و روايات منقول از ائمه ي اطهار، روشن است كه، انسان بر خلاف مجردات از بدو خلقت به شكلي آفريده شده كه همواره احتمال لغزش و انحراف از مسير حقيقي زندگي در او وجود داشته و اينگونه بوده است كه، حضرت آدم در جنت با وجود توصيه هاي مسلم حق تعالي تحت تأثير وسوسه هاي شيطان رجيم، با خوردن ميوه ي ممنوعه، مرتكب نافرماني از دستورهاي خداوند گرديد و اينچنين شد كه، به اذن و امر خداوند بزرگ، در مقام جبران و براي بازسازي فطرت پاك خود، با تجويز مهلتي مجدد از جانب پروردگار از بهشت برين به كره ي خاكي فرود آمد و بر همين اساس خداي متعال نيز در جهت كمك و ارشاد وي هميشه پيامبراني را در اعصار مختلف بر او نازل مي كرده است تا او را به خوبي ها بشارت و از بدي ها بيم دهند و انسان نيز آگاهانه يا ناآگاهانه با توجه درك و بينش خود نسبت به جهان هستي همواره به دنبال تكامل و طي كردن پله هاي ترقي و پيشرفت به سوي سرمنزل كمال بوده است كه در اين راه بعضاً به لغزش ها و ناكامي هايي دچار و به موفقيت ها و دستاوردهايي نيز نايل شده است. پس بر پايه منطق كتاب خدا و فرهنگ قرآني ( و امرهم شوري بينهم) به موجب اينكه انسان در دوران حيات خود، آگاهي كافي از مسير پيش رو ندارد، هيچگاه در جنگ و پيكار زندگي، بي نياز از نقد و راهنمايي ديگران به ويژه پيامبران و رهبران ديني خويش نبوده و همواره احتياج داشته است كه براي بهتر و سريع تر موفق شدن در مصاف با كارزار دنيوي، افراد منتقد و دلسوز را به كمك فرابخواند و از نظرات و مشورتهاي آنان به خاطر رفع مشكلات و گرفتاري هاي خويش، به شايسته ترين نحو، كمال استفاده را ببرد. در اين راه هر گاه صبور بوده و به دنبال حقيقت ميگشته است قطع به يقين به نتيجه اي بهتر دست يافته و هر وقت كه نگاهي واقع گرا نداشته و عجولانه تصميم گيري نموده، نه تنها صراط مستقيم را درست تشخيص نداده كه چه بسا به پايين ترين درجات و شئون انساني و حيواني نيز نزول و سقوط كرده است. مقصود و مخلص كلام اينكه، چنانچه انسان بتواند با صبر و حوصله از خودخواهي ها و خود سري هاي خود بكاهد، جانب احتياط در پيش گيرد و بپذيرد كه قادر نخواهد بود در هر زمينه اي به تمام جوانب امر مسلط گردد، قدر مسلم خود را قانع خواهد نمود و تحمل و ظرفيت اين موضوع را در خود به وجود مي آورد و تقويت خواهد كرد كه براي بهبود و پيشرفت بيش از پيش امور كاري و دنيايي خويش بايد به گوشزدها و انتقادات ديگر همنوعان منصف و عادل خود از دل و جان گوش فرا دهد و با درايت هرچه تمام تر از ميان آن دسته انتقادات كاري و سازنده، بهترينها را برگزيند و متواضعانه آنان را به قصد پيشبرد و ارتقاي كيفي اعمال و كردار خويش به كار ببندد. بنابراين با شناختي اجمالي از اين ويژگي خلقتي- شخصيتي انسان و يادآوري اين نكته كه وارد شدن به حيطه نقدپردازي و نقدپذيري شرايط خاص خود را مي طلبد، ضرورت دارد قبل از هر اقدامي افراد جامعه با علم پيدا كردن راجع به چنين خصوصيتي كه آدم ابوالبشر به اين سبك و سياق خلق شده است، براي پيشگيري از هر گونه انحرافي در پذيرش ساده تر فرآيند نقد از سوي اجتماع و تأثيرگذاري هر چه قوي تر آن بر مستمعين، به اين بينديشند كه چه به لحاظ مشاهده و درك ايرادات و نقايص ديگران و چه به لحاظ دريافتن و شنيدن كاستي ها و نارسايي هاي خود از نگاه و زبان آنان، مطابق كلام اميرالمؤمنين علي (ع) كه فرمودند :” شكيبايي بر دو نوع است، شكيبايي بر چيزي كه خوش ميداري و شكيبايي بر آنچه دوست نمي داري” مدام بر ميزان سعه صدر و آستانه ي تحمل خويش بيفزايند. ولي در اين وادي آشنايي دقيق با تعريف و چارچوب واقعي نقد و تسلط به اسلوب نقادي بسيار سازنده تر از هر عمل ديگري است كه بايستي مورد توجه و اهميت جدي قرار بگيرد. اصولاً نقد به ارزيابي و برآوردي همه جانبه و بشر دوستانه از نقاط ضعف و قوت عناصر محيط پيرامون انسان ها اعم از، رويدادها و اشخاص حقيقي و حقوقي، در جهت مرتفع كردن مشكلات و بهبود و اصلاح شرايط و اوضاع جاري كه به طريقي به صورت مستقيم و غيرمستقيم به زندگي فردي و اجتماعي آنها ارتباط پيدا مي كند، تعبير مي شود. بنابراين در قلمرو شرايط مورد نياز براي فرهنگ نقد، رعايت شرايط جوانمردانه با پرهيز از تمايلات و مطامع فردي مغرضانه و دخالت ندادن معيارهاي شخصي در شيوه ي انتقاد توسط فرد منتقد از نشانه هاي يك نقد مثبت و جامعه پسند خواهد بود و، در مقابل مثبت انديش بودن، به ديده ي مثبت نگريستن، كنار گذاشتن نگاه هاي بدبينانه و سوء ظن هاي مخرب نسبت به شخصيت هاي انتقاد كننده، نيز از علايم نيك و اميدواركننده ي يك شخصيت مورد نقد و موشكافي به شمار مي رود، در ضمن لحاظ نكردن گرايش ها و نگرشهاي سياسي، پرهيز از اين طرز تفكر محافظه گرايانه كه هر كسي به قصد لطمه و زيان نقد را پيشه مي نمايد و همچنين ترجيح دادن منافع مردم و سياست هاي كلي يك كشور به هر خواسته اي در اين باره به مانند يك حبل المتين عمل خواهند نمود كه به هيچ وجه نبايد از كانون توجهات دور نگاه داشته شود. آسيب شناسي پرداختن به نقد مطابق آمادگي اعضاي جامعه براي پذيرش و تحمل بار انتقادات، حفظ آبروي افراد، دوري جستن از ناليدن در باب موضوعي به جاي نقد آن، پرهيز از تزريق و گسيل انرژي هاي منفي به طرف روبرو در قالب نقدپردازي منفي گرايانه و محترم نگاه داشتن حريم حقوقي ديگران در اين بين بلا ترديد كمك شاياني به اعتمادسازي متقابل و پاكسازي شكيات ويرانگر در سطح جامعه خواهد نمود. پذيرفتن اين نكته كه نقدپردازي راجع به هر موضوعي كارشناس خاص خود را نياز دارد و با عنايت به اين مهم، اظهار نظر نكردن در باب موضوعات خارج از تخصص و واگذار كردن اين امر به متخصصين مربوطه مي تواند كه ضمن زدودن فضاي جامعه از تنش ها و التهابات متشنج كننده اي پيكره ي اجتماع به نوعي نيز از بسياري توقعات بي جا تا حدود زيادي بكاهد. خودداري از غرورهاي كاذب ناشي از موفقيت هاي كوتاه مدت مقطعي و زودگذر و دلخوش نكردن به لذات ناپايدار آن مي تواند كه اسباب فعاليت و دلگرمي منتقدان دلسوز و در نهايت كاهش چشمگير هزينه هاي گزاف و زمان موفقيت را، علي الخصوص در مواردي كه زمان نقشي حياتي را عهده دار است، فراهم كند. ترويج و تقويت روحيه كار تيمي در محيط هاي دسته جمعي و دل سپردن به درياي نقد، يكي از كليدي ترين عوامل مؤثري است كه ترس از انتقاد را در درون خود محو و نابود مي كند زيرا كه به فرموده ي امام علي(ع:)” هنگامي كه از چيزي ميترسي، خود را در آن بيفكن، زيرا گاهي ترسيدن از چيزي، از خود آن سختتر است”. ظرفيت سازي فرهنگي در سنين ابتدايي با آموزش دادن كودكان و نوجوانان و آماده كردن آنان از نظر ذهني براي رويارويي منطقي با مسئله نقد و پذيرش آن، ريشهاي ترين كاري است كه امكان دارد در اين رابطه براي جلوگيري از بسياري درگيري هاي لفظي و كج فهمي هاي مستبدانه در آينده صورت گيرد. حركت در چارچوب اهداف مشترك نيز بستري را ايجاد مي كند كه بسياري مواضع خشك و سرسختانه افراد را در قبال يكديگر تعديل مي نمايد. گذشت و مهرباني نسبت به يكديگر در پاره اي اوقات كه شايد روند پيشرفت نقادي با بن بست روبرو شده باشد، توانسته است كه راهنماي خوبي در جهت جلوگيري از برخي كجروي ها باشد. هر چه از ميزان خودستايي ها و خودرضايتي ها كاسته گردد تاب و توان افراد و گروه ها در برابر نقدهاي سنگين تر به مراتب بيشتر خواهد بود. روي آوردن بيش از حد برخي مسئولين رده بالا به بعضي مصلحتها و ملاحظه كاري هاي خطرناك از قبيل سكوت كردن و جوابگو نبودن كه به حتم توهين به شعور عمومي محسوب مي گردد، ساكت كردن افراد منتقد و حذف آنها از پروسه نقد با به كارگيري ناجوانمردانهي قدرت جريان حاكم و حزب سياسي مطبوع، چيزي جز سوء استفاده و شانه خالي كردن از زير بار سنگين هجمه هاي انتقاداتي در پي نخواهد داشت. بهره برداري هاي معنا دار از هنر نقادي و ريز شدن بي مورد در جزئيات غير ضروري و لاينفك طبيعي هر شخص يا مجموعهي در حال فعاليت و انجام وظيفه، آنهم به لحن و طرزي خاص كه آميخته با غرايض و احساسات شخصي است، كه از آن مي توان به نقد وارونه و مخرب ياد كرد، نه تنها تأثيري بر بهبود شرايط ندارد كه بلكه به بروز ناپايداري ها و نوساناتي در سيستم مورد بررسي نيز ختم خواهد شد. نتيجه ي نهايي يك فرآيند نقد سالم به طور معمول بايستي كه به اصلاحات و تحولات اساسي ختم شود نه آنچنان تند و كوبنده انجام گيرد كه با تشويش اذهان عمومي و انگيزش احساسات مردمي، مقامات بالاتر را وادار به تغييرات ناخواسته ي غيرضروري و كنار گذاردن فرد يا گروه مورد انتقاد كند. بايد هشيار بود كه پروسه ي نقد در برخي موارد قادر است كه در نقش هدايت كنندگي توطئه اي ريشه كن و ويرانگر مورد استفاده هاي ناشايست واقع شود كه در اين زمينه براي پيشگيري از اثرات سوء آن بايستي كه خيلي زود و به موقع، پيش از شيوع چنين دسيسه هايي به عمق جامعه، روشنگري لازمه از سوي متخصصين مربوطه براي عموم مردم صورت گيرد تا منجر به حاشيه كشيده شدن نظرات و فريفتن افكار تودهي مردم نگردد. جسارت داشتن براي صرف نظر از تعارفات و تمجيدهاي بيهوده ي تأمين كننده ي برخي انتظارات دوستانه و غير قانوني افراد از يكديگر، موجب شده است كه در كنار ديگر عوامل تأثيرگذار ضمانت نقدي سالم و كارا را به ارمغان داشته باشد. چنانچه نقد با چاشني مشاجرات لفظي و قصد تحميل نظرات با تندخويي و اعمال فشار همراه شود، هر چند هم كه به حق باشد به هيچ عنوان به يك نظر واحد و اتفاق آرا فرجام نيافته است. در ضمن پرداختن به نقد پيش از موعد و اختصاص ندادن فرصت كافي به افراد به منظور اثبات شايستگي ها و قابليت هاي فردي و گروهي شان به بهانهي اهميت پرداختن به نقد و بررسي آنها جز نهايت بي انصافي و بي عدالتي نام ديگري نمي توان بر آن گذاشت. اما از همه مهم تر در مبحث نقد ذكر نقاط قوت وتوفيق هاي مجموعه ي مورد نقد پيش از پرداختن به بيان نقاط ضعف و ناكامي هاي آن بدون شك نكته ايست بسيار مهم كه اهميت آن را بايستي بيش از هر موضوع ديگري به منظور جلب اعتماد، پذيراندن اهداف نقد و همسوسازي نظرات طرف مقابل، مد نظر قرار داد. در خاتمه ضمن توجه به اين كلام مولاي متقيان كه فرمود: “ آن كس كه از افكار و آراي گوناگون استقبال كند صحيح را از خطا خوب بشناسد”، چنانچه به موارد فوق الذكر به صورت مجموعه اي از بايد و نبايدها در دايره و محدوده ي هنر نقادي نگريسته شود تا چه اندازه ميتوان گفت كه جامعه ي اسلامي موفق گرديده است از اين حيث حداقل استانداردها و انتظارات را برآورده سازد؟ ... به اميد آن روز، ان شاء الله؟!