هر سال زلزله که یکی از
بلایای طبیعی است، در گوشه و کنار این کره خاکی، خسارات مالی و جانی بر جای میگذارد
و مدتهاست بشر برای مقابله با آن، دست به کوششهای فراوانی زده است تا شاید
با ساخت و اختراع دستگاهی بتواند با خبر کردن مردم مناطق زلزله خیز، تلفات جانی را
به حداقل برساند. هرچند تا امروز در این کار موفق نبوده است، اما امید دارد که دیر
یا زود، به این موفقیت هم برسد.
و اما در عرصه سیاسی هم
زلزلههایی رخ میدهد که برعکس زلزله طبیعی که انسان بعد از وقوع آن، پس لرزههای
کوچک و بزرگش را حس میکند، در عرصه سیاسی پیش لرزهها را نیز میتوان حس کرد.
یعنی به راحتی میتوان دید
که برخی به تکاپو افتادهاند که خود یا جناحی را که دوست دارند پیروز انتخابات
شوند را در آستانه پیروزی ببیند.
البته همان طور که اشاره
شد، پس لرزهها خیلی راحتتر دیده میشوند. مثلا بعد از هر انتخاباتی، شخص پیروز و
یا برنده شده در انتخابات، با این حق که همکارانش را میتواند برای همکاری بهتر و
پیشبرد سریعتر کارها انتخاب کند، دست به ترکیب مسئولین مثلا در کابینه و یا استان
و یا حتی شهرستان و بخشها میزند.
گاهی شاهد جابجا شدن افرادی
هستیم که لیاقت و شایستگی خود را هم به اثبات رساندهاند، اما چون همراه و یا همسو
با فرد و یا گروهی که در انتخابات پیروز شدهاند، نیستند، کنار گذاشته میشوند.
البته باید قدرت و توان اجرایی یک کشور در تربیت نیروهای خادم آن قدر بالا باشد که
رفت و آمدهای سیاسی، خللی ایجاد نکند و همه مسئولین و دست اندرکاران، این شعار
خدمت کردن را به جدّ مد نظر داشته باشند و قلباً به آن معتقد باشند.
اما چه میشود کرد که برخی
از مسئولین ما با موجی میایند و با زلزلهای میروند. گاهی هم تحرکات سیاسی میتواند
با خود، افراد دلسوز و خادم به مردم را از صحنه خارج کند و یا فرصتی برای سودجودیی
و سوء استفاده کردن عدهای فراهم سازد که تنها آویزان این و آن هستند و یا حداقل
برای دست یابی به فرصتها، این طور وانمود میکنند. کم نیستند افرادی که متأسفانه
در پست و مقامی هم گمارده شدهاند.
پس آنچه پس لرزههای
انتخاباتهاست، به خوبی دیدهاید و یا لمس کردهاید، اما پیش لرزهها، کمی نامحسوسترند.
البته نسبت به پیش لرزههایی که بشر دوست دارد با دستیابی و لمس آنها، زلزلهها را
پیش بینی کند خیلی ملموسترند، اما در عرصه سیاسی تلاش میشود که خیلی زود آشکار و
احساس نشوند، چرا که پای عدهای به میان میآید که قانوناً و از نظر اخلاقی نباید
تأثیرگذار باشند و یا متهم به جانبداری شوند. مثل کسانی که مسئولیت برگزاری
انتخابات را بر عهده دارند و یا اصحاب قلم و رسانهها که وظیفه هوشیاری و آگاهی
دادن مردم را برعهده دارند.
البته این بدان معنا نیست
که مطبوعات و روزنامههای طرفدار این شخص و یا آن شخص و یا این گروه و یا آن جناح،
فعالیت نداشته باشند. منظور دقیقا کسانی است که ادعای بیطرفی میکنند و معتقدند
که قصد قربت خداست و خدمت به مردم است و مسئولین و افراد منتخب، باید در راستای پیشبرد
اهداف توسعه و پیشرفت گام بردارند و نه سیاسی کاری و سیاسی بازی کنند که همین
افراد و همین افکار باید نخست بیطرفی خود را اثبات کنند و در پیش لرزههای
انتخابات، کنترل اوضاع را به دست نگیرند. چرا که اصولا براساس قانون، قاعده بازی
تعیین و تعریف شده تا فرپلی (fair
play) سیاسی هم رعایت شود. اما متأسفانه
اعتقاد به بازی جوانمردانه در برخی مواقع رعایت نمیشود و برخی دوست دارند پیروزی
به هر قیمتی به دست آید، حتی اگر رقیب را تکه پاره کنند و یا خدای ناکرده
داور را بخرند، نتیجه را میخواهند، باید و میخواهند از اول بازی خیالشان راحت
باشد که باختی در کار نیست.
یعنی درست هنوز چند ماه به
انتخابات مثلا مجلس مانده، کار یکسره شود. حالا هر چه به این آقایان میگویی پس
مردم و حق انتخابشان چه میشود؟ گویا به برگزاری یک رقابت معقول و منطقی اعتقادی
ندارند. باید همان طوری که گفته شد، این زلزله سیاسی (نتیجه انتخابات) به نفع فرد
و یا کاندیدای مورد نظرشان رقم خورد.
بنابراین در برخی نقاط،
تحرکات مدتهاست آغاز شده، البته این تحرکات را نباید با فعالیتهای انتخاباتی
اشتباه گرفت. فعالیتهای انتخاباتی از هر زمانی که قانون اجازه داده باشد، میتواند
انجام گیرد. منظور، خارج کردن رقیب از میدان و یا زمینه باخت را فراهم کردن است.
مثل ریختن روغن توی پیست
اتومبیل رانی میماند که منجر به خارج شدن خودرو از پیست میشود. که نه به علت
خطای راننده، که به دلیل دستهای پشت پرده است که همان پیش لرزههاست.
خوب مثالی آورده میشود تا
برخی از دوستان، بهتر متوجه شوند و حق مطلب هم به درستی و البته بیطرفانه ادا
شود، تا جایی برای گله و شکایت باقی نماند. مسئولین و کسانی که در شهرها و استانها،
سمت اجرایی دارند، در برگزاری انتخابات از هر خط و جناحی که باشند، وظیفه دارند که
در زمان انتخابات از حقوق مردم دفاع کنند و رعایت بیطرفی را بنمایند.
بنابراین، بودن افراد
درستکار و خادم و دلسوز و از همه مهمتر، بیطرف، به نفع مردم و به ضرر افرادی است
که دوست دارند در پیست، روغن بریزند و به نوعی دوست دارند که افراد دخیل در انتخابات
را هم داشته باشند.
براساس قانون، شش ماه قبل
از برگزاری انتخابات، نباید دست به ترکیب ساختار اجرایی شهرستانها و استانها زد.
چه این ترکیبها درست و یا غلط باشد، چه خوش ترکیب و یا بدترکیب باشد.
اما همان طور که گفته
شد، در برخی نقاط، عدهای دوست دارند خیالشان راحت راحت باشد و یکی از این راحتیهای
خیال، این است که مثلا دوستداران آنان را هنگام برگزاری انتخابات در حوزههای رأی
گیری مستقر کنند تا خیالشان آسوده شود و این کار، یعنی پیش لرزه، یعنی هر کدام از
ما میتوانیم به راحتی از این پیش لرزهها احساس کنیم. که مثلا در منطقهای،
مشکلاتی رخ دهد و برخی باید از هم اکنون غزل خداحافظی را بخوانند و یا عدهای
دلخوش و سرمست شوند که به پست و مقام و منصب وعده داده شده توسط برخی از
کاندیداها، خواهند رسید و این یعنی تحمیل کردن خود بر مردم.