به نظر مي رسد كه بازي ، بخشي تفكيك ناپذير از زندگي انساني است. انسان از لحظه اي كه متولد مي شود تا زماني كه جان به جان آفرين تسليم مي كند، تمايل به انجام بازي داردو ظاهرا از آن لذت مي برد. هيچ شكي نيست كه در سنين نوزادي ، كودكي و نوجواني، تمايل به بازي كردن، بيش از هر سن ديگري است تا جايي كه ميتوان گفت بچه ها و بازي، دو چيز جدايي ناپذيرند و هر كدام معيار مناسبي براي شناخت آن ديگري به شمار مي آيند. بازي هاي كودكانه همراه با زمان و زمانه متحول شدهاند و سال به سال، شكل و شمايلي جديدتر و به روزتر شده تر به خود ميگيرند. بازي هاي ديروز ساده تر، بدني تر و پرتحرك تر بود و بازي هاي امروز، علاوه بر اين كه كمي پيچيده تر شده است، معمولا نشستني است و به تحرك كمتري نياز دارد. بازي هاي ديروز ربطي به تكنولوژي نداشت اما اغلب بازي هاي امروز به تكنولوژي هاي روز مرتبط است. بازي هاي ديروز بيشتر شامل جنبش هاي حركتي عضلاني بود كه طبق سنت ها و قوامين مقرر شده خاصي به صورت گروهي، پيش مي رفت اما بازي هاي امروز هم قانون مندي كمتري دارد و هم در اغلب موارد انفرادي است. اغلب والدين بازي كودكان را كاري بيهوده و بي ارزش مي دانند و آن را نوعي اتلاف وقت به حساب مي آورند. اين افراد بازي را فقط و فقط وسيله اي براي سرگرمي و مشغول بودن بچه هاي خود مي دانند و معمولا هم فرزند خود را مدام بابت بازي كردن سرزنش كرده و اورا از اين كار نهي كند تا وقتش را به شكل بهتر و مفيدتري بگذارند. حال آنكه كه بازي كردن گستره فراتري دارد و مي تواند تاثيرات مفيدي بر جسم و روان كودك داشته باشد كه در ادامه به برخي از آن ها خواهيم پرداخت. بازي در پرورش جسمي كودك نقش ويژه اي را برعهده دارد. تقويت عضلات، استخوان ها وهماهنگي بيشتر بين دست وپا و حواس پنجگانه، يكي از اثرات مثبت بازي است. كودك مي دود، مي پرد، جست و خيز مي كند، اسباب بازيها را جابه جا مي كند، دكمه ها را فشار مي دهد و ....... در تمام اين حركات بدني عضلات و اندام ها تقويت مي شوند.
تقويت حواس خصوصا حواس بينايي، شنوايي، و لامسه يكي ديگر از تاثيرات بازي است. كودك درحين بازي مجبور است خوب ببيند، خوب بشنود و خوب لمس كند و همين امر تقويت حواس او را در پي دارد. البته اين اجبار، تحميلي و ناخواسته نيست و به صورت دلخواهانه وداوطلبانه انجام مي شود و بسيار هم مي تواند براي كودك جذاب و دلنشين باشد.
از آنجايي كه اغلب بازي ها نوعي ورزش به حساب مي آيند مي توان گفت كه بازي تخليه كننده ي انرژي هاي اضافي بدن است.
اگر نيروي اضافي كودك در فعاليت هاي مفيد و لذت بخش صرف نشود ممكن است به صورت كم حوصلگي، ناآرامي، بدخلقي و پرخاشگري بروز كند. بازي مي تواند تعديل كننده ي نيروي اضافي بدن باشد و از بروز هيجانات منفي در كودك تا حد زيادي جلوگيري كند.
البته در اين زمينه بايد اذعاني كرد كه جنبه ورزشي بازي، بسيار بيشتر از خود ورزش است. چرا كه كودكان ممكن است ورزش را با بي ميلي و يا اجبار والدين يا معلمان انجام دهند اما بازي، ورزشي است كه در هر حال عملي جذاب، لذت بخش و سرگرم كننده است. البته همه بازي ها الزاما پرتحرك و بدني نيستند.
ممكن است كودك به انجام بازي هاي فكري و كم تحرك تمايل بيشتري نشان دهد كه اين نيز مي تواند بسيار سودمندو پرورش دهنده باشد و اثرات پرورشي و آموزشي آن را نبايد دست كم گرفت. اين گونه بازيها مي توانند باعث رشد فكر و پرورش خلاقيت و استدلال كودك شوند و قوه فكري، توانايي هاي ذهني واستعدادهاي دروني او را افزايش دهند. اين كه كودك از چه دسته بازي هايي از نظر ميزان تحرك خوشش بيايد، بيش از هر چيز بستگي به اطرافيان خصوصا والدين و اشخاص تاثيرگذار دارد. مسلما اگر والدين و اطرافيان اهل تحرك و پويايي باشند و به فعاليتهايي چون كوهنوردي، پياده روي، استخر، رفتن به باشگاه و تمايل نشان دهند كودك نيز به انجام فعاليت هاي پرتحرك ترغيب مي شود اما اگر والدين، فعاليت هاي فكري، ديداري ياكلامي را جهت تفريح، لذت و سرگرمي ترجيع دهند، كودك آن ها نيز معمولا از تمايل به انجام فعاليتهاي پر تحرك و انرژي بر پرهيز مي كند.
علاوه بر اين موارد، بازي به كودك كمك مي كند تا توانايي هاي خود را در مقايسه با هم سن و سالانش آزمايش كند و اين كار مي تواند انگيزه خوبي را براي انجام رقابتي سالم با همسالانش به او بدهد كه اين رقابت سالم، رشد جسمي و ذهني بيشتر را براي كودك در پي دارد. از آنجايي كه دراغلب موارد بازي ها يا به صورت گروهي انجام مي شود و يا به نوعي با انسان هاي ديگر مرتبط است. مي توان دريافت كه بازي كردن مي تواند پرورش دهنده بعد ا جتماعي كودك باشد و مفاهيم اساسي زندگي اجتماعي را به او بياموزد. كودك با انجام بازي هاي بيش از يك نفره، تعامل كردن با محيط و ديگران را مي آموزد واين امر مشروط بر آن كه درست و اصولي ا نجام گيرد مي تواند موفقيت هاي اجتماعي كودك را در آيندهتضمين كند.
هارلوك كه يكي از بزرگان علم روان شناسي است در اين زمينه مي گويد “ كودك در بازي با همبازي هاي خود ياد مي گيرد كه چگونه با افراد غير اعضاي خانواده، روابط اجتماعي برقرار كند و چگونه مشكلاتي را كه از اين نوع رابطه به وجود مي آيند حل كند.
علاوه بر اين، بازي كردن درخانه باعث صميميت بيشتر والدين با كودك و نيز ميان خواهر ها و برادرها مي شود و به تطابق اجتماعي بهتر و محيط خانوادگي سالم تر مي انجامد.
يكي از اتفاقات جالبي كه معمولا در بازي هاي كودكانه رخ مي دهداين است كه آن هاتمايل دارند در بازي هايشان نقش بزرگترها را بازي كنند كه اين نيز فرآيند اجتماعي شدن آن ها را تسريع مي كند و از آنجايي كه در بازي هاي گروهي، افراد چاره اي ندارند جز اين كه به برخي آداب و رسوم بازي پاي بند باشندتا مورد پذيرش گروه قرار گيرند مي توان دريافت كه بازي نقش موثري در تربيت اخلاقي كودك بر عهده دارد. خود نقش نيز مي تواند در اين راستا موثر باشد. مثلا كودكي كه مادر مي شود و به فرزند خود محبت مي كند و با او بامهرباني و نرمش ارتباط كلامي و غير كلامي بر قرار ميكند، عملا دارد اصول اخلاقي را تمرين ميكند.
بازي مي تواند ارزش آموزشي نيز داشته باشد. طبيعتا آموخته اي كه با كمك بازي به ذهن سپرده شود بيش از هر آموخته ديگري ماندگار و اثر گذار خواهد بود.
چرا كه در حين بازي مطالب آموختني، بدون زور واجبار و با لذت و شوق فرا گرفته مي شوند. كودك در ضمن بازي خصوصا بازي هايي كه مي توانند به طور مستقيم ياغير مستقيم جنبه آموزشي داشته باشند.
مفاهيم جديدي را بياموزد و مهارت بيشتري را كسب كند. با اين توضيحات در مي يابيم كه تاثيرات بازي فقط در سرگرمي و تفريح خلاصه نمي شود. در واقع بايد اذعان كرد كه سرگرمي و تفريح فقط بخشي از اثرات بازي بچه هاست و همه آن نيست.
علاوه بر تمام مزايايي كه گفته شد بازي مي تواند در رفع خستگي، فراموش كردن عواطف و حالات منفي، تقويت قدرت يادگيري و افزايش قدرت سازگاري و انطباق با محيط و شرايط، ارضاي تمايلات فردي و اجتماعي، تغذيه ي كودك دروني، رسيدن به لذت و شادي بيشتر، ارائه توانايي هايي خود به ديگران و تقويت اعتماد به نقش موثر باشد . هر چند به نظر مي رسد كه بازي براي كودكان صرفا وسيله اي براي لذت بردن و سرگرم شدن است اما اين همه ي تاثيرات بازي نيست و تاثيرات بازي براي كودكان بسيار فراتر از اين حرفهاست.
ادامه دارد