بي شك يكي از مهمترين مسائل و اولويت ها براي نظامهاي سياسي مستقر در جوامع و كشورها كسب مشروعيت و مقبوليت در نظر عموم مردم وشهروندان مي باشد و بر همين اساس نظام هاي سياسي وحكومت ها براي تثبيت و استمرار حاكميت خود دائما در پي ايجاد و افزايش مقوله ي مشروعيت و مقبوليت مي باشند تا براي بقا و ادامه حيات سياسي خود حتي الامكان به قهر وخشونت متوسل نشوند. اگر چه در علم سياست از منابع مختلفي براي مشروعيت ياد شده است اما يكي از عوامل مهمي كه در مشروعيت و مقبوليت بخشي نظام هاي سياسي و گسترده شدن و عمق بخشيدن به آن نقش به سزايي دارد جامعه پذيري سياسي افراد و شهروندان آن جامعه مي باشد.در تعريف و توضيح جامعه پذيري سياسي صاحب نظران و انديشمندان علم اجتماع و سياست آرا و نظرات زيادي ارائه نموده اند اما بطور خلا صه جامعه پذيري سياسي فرايند دائمي و مستمر پذيرش و يادگيري است كه به موجب آن افراد ضمن آشنا شدن با سيستم و نظام سياسي كشور خود از طريق آموزش هاي لازم و كسب اطلاعات و تجربيات به حقوق و نقش هاي خود به ويژه وظايف سياسي در جامعه آشنا مي شوند . در اين جريان و فرايند ارزش ها و اعتقادات ، ايستارها و نهادها و آداب و رسوم از جمله در حوزه مسائل سياسي از نسلي به نسل ديگر انتقال مي يابد كه سلامت و كيفيت اين انتقال از جايگاه و اهميت خاصي در امر مشروعيت بخشي به نظام ها برخوردار است.
در اين ميان جامعه پذير شدن جوانان از كاركرد هاي مهم و اساسي فرايند جامعهپذيري سياسي مي باشد . پذيرش ارزش هاي موجود در يك نظام سياسي توسط جوانان به معناي افزايش مشروعت و مقبوليت و روان سازي جريان حكومت خواهد بود و در نتيجه حكمراني خوب را در پي خواهد داشت چرا كه بخش عظيمي از پتانسيل لازم براي توسعه وتعالي و پيشرفت يك جامعه نزد نيروي جوان آن جامعه مي باشد و همسوكردن و مديريت اين نيرو و پتانسيل عظيم و هم افزايي آن با حاكميت هر كشور زمينهساز ارتقاي كيفيت حكمراني وافزايش توان اداره و مديريت آن نظام سياسي خواهد شد.همچنين تربيت سياسي واجتماعي شامل ابراز وجود و خود باوري ،استقلال و خود پنداري وخود رهبري ، نوع دوستي ، تفكر و بينش سياسي واحساس هويت و... مي شود كه نهادها و عوامل مختلفي مانند خانواده، مدرسه و تجربيات فرد و رفتارهاي مسئولين ، مطبوعات و صداو سيما و ديگر رسانه هاي عمومي متولي اين امر مهم و حياتي در درون نظام مي باشند كه جوان خوب تربيت يافته آرزوهاي بلند و منطقي و اميد رادر خود ايجاد شده مي بيند وباعث مي شود از محدوده مسائل عادي خارج شده و فراتر رفته و براي رسيدن به آن همه نيرو وتوان خود را به كار اندازد و از همه امكانات موجود در جامعه بهره جويد واين موضوع موجب مي شود تا برايند فعاليتهاي اجتماعي افراد به ويژه جوانان مثبت باشد و افزايش رضايتمندي سياسي و اجتماعي و در نتيجه مسئوليت پذيري را در پي داشته باشد كه اين خود موجب افزايش مشروعيت و مقبوليت نظام سياسي در نظر فرد شده و به تبع آن استحكام پايه ها و چهارچوبهاي نظام سياسي در پي خواهد داشت.
بنابراين نهادهاي رسمي و غير رسمي متولي جامعه پذيري مسئوليت خطيري را در جهت نهادينه كردن تربيت اجتماعي و جامعه پذيري افراد بويژه جوانان به عهده دارند و در اين ميان آموزش و پروش به عنوان مهمترين نهاد در ساخت يك جامعه موفق قلمرو ونقش خود را نمايان ترجلوه مي دهد وحتي براي تكوين و تثبيت و قوام جامعه پذيري از ديگر نهادها پيشي گرفته است و معلم به عنوان قلب تپنده آموزش و پرورش و همچنين به عنوان اولين و با نفوذترين الگوي اقتدار اجتماعي و سخنگوي تواناي جامعه مي باشد كه دانش آموزان جوان و نوجوان در خلال سالهاي سازنده زندگي بطور مستقيم با او سروكار دارند و به معلم خود به عنوان يك الگوي كامل و تمام عيار مي نگرند و معلم ميتواند در شكل گيري شخصيت و تنظيم رفتارهاي انان نقش خارق العاده اي داشته باشد و اگر اراده معلم برايجاد نگاه مثبت به حاكميت و ارزشهاي سياسي اجتماعي آن در دانش آموزان باشد اين فرايند به راحتي اتفاق مي افتد و درواقع مي تواند تسهيل كننده جامعه پذيري سياسي در دانش آموز و جوانان باشد كه افزايش مشروعيت و مقبوليت نظام سياسي را به دنبال خواهد داشت.وبرهمين اساس رويكرد حاكميت به آموزش و پروش هم بايد براساس نيرو و نهاد تامين كننده سرمايه انساني و مشروعيت ساز و تامين كننده امنيت اجتماعي و ملي در جهت تقوت قدرت واستمرار حكومت تغيير يافته وعمل نمايد وبه معلم به عنوان بازوان اصلي و حرفه اي ترين طراحان و رزمندگان كارزار فرهنگي اجتماعي و سياسي نگاه كند تا ناگزير نباشد روزبه روز بر تقويت بنيه نظامي خود افزوده وخود را درمسير پر هزينه و بي بازگشت رقابت هاي نظامي قرار دهد. واز منظر عقلانيت و منطق و تجربيات ثابت شده كشورهاي پيشرفته و توسعه يافته مي توان دريافت كه نظام جمهوري اسلامي هم بيشتراز گذشته بايد توان و نيروي خود را در جهت تقويت و ارتقاي سطح آموزش و پرورش ومعلم گذاشته ونگاه استراتژيك محورنسبت به آموزش وپرورش را در بر نامه ريزي و سياست هاي كلان و بلند مدت حاكم نمايد و معلم را به عنوان مولد سرمايه انساني كارآمد و تامينكننده امنيت پايدار در نظر بگيرد.