تناسب شغل با رشته تحصيلي اين روزها بيشتر شبيه به يك پديده لوكس و شيك است تا نياز بازار كار!
اين روزها اگر نگوييم تمامي خانواده ها، حداقل درصد قابل توجهي از آنها به نوعي درگير مساله اشتغال فرزندان تحصيل كرده شان هستند.ديگر همه مي دانند فارغ التحصيل بيكار بودن چه دردي است.تا همين چند سال پيش تحصيل در دانشگاه و داشتن حداقل مدركي از آموزش عالي، مزيتي بود كه بسياري به داشتن آن افتخار مي كردند و بسياري هم براي برخورداري از موقعيت اجتماعي و اقتصادي مناسب، درس مي خواندند.آن روزها شعار بسياري از افراد اين بود “راه فرار از بدبختي تحصيل است”. ورود به دانشگاه و تحصيلا ت عاليه، تضميني بود بر يافتن شغل مناسب و ازدواج موفق.
اما اين روزها; اين روزها اين آرزوهاي نه چندان بزرگ تبديل به سرابي شده كه حتي پيش از انتخاب رشته ، فرد را وادار ميكند در درجه اول بازار كار را بسنجد و در نهايت علا قه خود را!
تعداد افرادي كه به رغم ميل و علا قه خود در يك رشته دانشگاهي تحصيل مي كنند كم نيست. نگاهي به دور و اطراف حكايت ازواقعيت تلخي دارد كه گريبان گير نسل جديد دانشجويان شده.اگر هم در اين ميان دانشجويي براساس علا قه دست به انتخاب رشته زده، نگراني از نيافتن بازار كار در ترم آخر خود را به وضوح نشان مي دهد.
دانشجو، سر در گم ميان دو راهي تحصيل در رشته مورد علا قه يا در نظر گرفتن بازار كار مرتبط با رشته دانشگاهي، در نهايت با يك معضل مواجه مي شود; “بيكاري”. موضوع شغل مرتبط با توانايي ها و استعدادهاي ذاتي هر فرد موضوع ديگري است كه امروزه تبديل به معضل بسياري از دانشجويان و فارغ التحصيلا ن شده است. بسياري از اين افراد پس از آن كه براي يافتن شغل مرتبط با رشته دانشگاهي، نااميد مي شوند، سرخورده به دنبال مشاغلي مي روند كه در بعضي موارد هيچگونه ارتباطي بار رشته تحصيلي شان ندارد.
در اين آشفته بازار، هميشه “كار” سواره است و فارغ التحصيلان، پياده! قسمت جالب قضيه اينجاست كه يكي از شروط براي ورود به بازار كار، داشتن حداقل چند سال سابقه كاري در زمينه شغل مورد درخواست است.
تازه اگر چنين شغلي موجود باشد واجازه درخواست را به شما بدهد. در اكثر موارد، شغل متناسب با رشته تحصيلي، قبلا توسط خواهرزاده يا برادرزاده يا دختر آقاي رئيس اشغال شده، البته اصلا مهم نيست كه خواهرزاده آقاي رئيس در رشته ادبيات فارسي تحصيل كرده و حالا مدير بخش كامپيوتري يك شركت شده، مهم اين است كه او از نظر رئيس صلاحيت اين كار را داشته!اصلا تعجب نكنيد اگردر حين جستجو براي كار متوجه شديد كه كتابدار يك كتابخانه در رشته فيزيك هسته اي تحصيل كرده و كارشناس محيط زيست، مدرك كتابداري دارد.
اين چيزها در بازار كار ما اهميت زيادي ندارد; مهم اين است كه وارد دانشگاه شده باشي. چرا كه در بازار كار تجربه مهمتر از تحصيل است و چنانچه روزي در رشته مهندسي شيمي تحصيل كرده ايد هر چه سريع تر خاطرات آن روزها را فراموش كنيدو سعي كنيد يك منشي خوب و قابل اعتماد براي دندان پزشك محل شويد.
اهميت چنداني ندارد اگر دستيار دندان پزشك در رشته علوم آزمايشگاهي تحصيل كرده باشد، مهم اين است كه او توانسته با وجود اين همه فارغ التحصيل رشته دندان پزشكي بيكار، براي خودش شغل مناسبي پيدا كند.
دربازار كار آشفته ما، قانون احترام به حقوق ديگران معناي خاصي ندارد. در اين بازار بايدفقط و فقط به فكر خودت باشي.
به فكر خودت كه از قافله كار عقب نماني. اينجاست كه بايد مدرك تحصيلي ات را در كوزه بگذاري و آبش را بخوري.
مهم نيست كه چقدر براي تحصيل در اين رشته زحمت كشيده اي و چقدر هزينه كرده اي مرد آن است كه در اين وانفسا، درآمدي كسب كند و شغلي داشته باشد.
تناسب شغل با رشته تحصيلي اين روزها بيشتر شبيه به يك پديده لوكس و شيك است تا نياز بازار كار!
تحقيقات نشان مي دهد از ميان خيل كثير فارغ التحصيلا ن دانشگاه در بين آقايان در تهران و شهرهاي بزرگ، مسافركشي و كار در آژانس نخستين مقصد شغلي فارغ التحصيلا ن بيكار محسوب مي شود.
كارشناسان بر اين باورند كه اشتغال فارغ التحصيلا ن در حرفهاي نامتناسب با مدرك تحصيلي هر قدر هم كه درآمدزا باشد به نوعي بيكاري محسوب مي شود.
مدت هاست كه برخي رشته هاي تحصيلي مانند كشاورزي و شيمي،الهيات و... بيشترين ميزان فارغ التحصيلا ن بيكار را شامل مي شوند. اما متاسفانه با گذشت زمان، حجم قابل ملاحظه اي از فارغ التحصيلا ن رشته هاي پايه هم به جمع بيكاران تحصيلكرده اضافه شدند.
متناسب نبودن رشته تحصيلي با نياز بازار كار يكي از معضلات لاينحلي است كه گريبان گير بسياري از فارغ التحصيلان دانشگاهي شده است.
اينجاست كه بازار آشفته كار، كلا ف در هم پيچيده اي ميشود كه سر و تهش ناپيداست.
همين آفت بازار كلا س هاي كنكور را داغ كرده و به برخي افراد سودجو اين امكان را داده تا به بهانه قبولي در رشته هاي مناسب از داوطلبان كنكور، هزينه هاي گزاف دريافت كنند.
اين بازار داغ به انتخاب رشته دانشگاهي هم سرايت كرده با نزديك شدن به زمان انتخاب رشته دانشگاهي، تبليغات گسترده انتخاب رشته در بيلبوردهاي تبليغاتي به چشم ميخورد. اين در حاليست كه اين انتخاب رشته ها هيچ ارتباطي با علا قه و استعداد داوطلبان نداشته و صرفا يك بازار تبليغاتي است.
در گذشته رسم بر اين بود كه پسر، شغل و حرفه پدر خود را دنبال مي كرد و اصولا دراين كار موفق مي شد چرا كه از كودكي با حرفه پدر خود آشنا بود و همچنين تجربه پدر همواره ياريگراو بود; اما با گذشت زمان فرزندان به اين نتيجه رسيدند كه بايد شغلي غير از شغل پدر خود را انتخاب كنند.
تا به استقلا ل برسند اين شد كه با خود فكر كردند “عيسي به دين خود، موسي به دين خود” و رفتند تا به استقلا ل برسند، البته اين استقلا ل بعضي جاها مفيد واقع شد و بعضي جاها هم نه!امروزه مجددا كارشناسان به اين نتيجه رسيده اند كه بهتر است فرزندان يك خانواده در رشته اي به تحصيل بپردازند كه پدر ومادرشان قبلا در آن رشته تحصيل كرده اند. چرا كه تجربه و راهنمايي پدر و مادر مي تواند نقش به سزايي در آينده شغلي فرزندشان داشته باشد.
به عنوان مثال اگر پدر و مادر در يك خانواده هر دو معلم هستند، طبيعتا فرزندشان در اين حرفه موفقيت هاي بيشتري را كسب خواهد كرد تا يك رشته غيرمرتبط.اما با تمام اين حرف ها به نظر مي رسد كه اگر دانشگاه اين احساس را در دانشجو به وجود بياورد كه براي ورود به بازار كار بايد آنچه را در كارورزي به صورت تئوري مي اموزد به صورت عملي اجرا كند آن وقت دانشجو قدر هر ثانيه دوره كارورزي خود را خواهد دانست.
متاسفانه كارآموزي در سيستم آموزش عالي ايران، چندان از سوي دانشجويان جدي گرفته نمي شود و به نظر مي رسد دليل اين امر عدم آشنايي دانشجويان با ضرورت آمادگي شغلي در دوران دانشجويي و عدم اطلا ع از نقش حياتي كارورزي در آمادگي شغلي باشد.از طرفي وقتي فردي كاري نمي كند، احساس نشاط و شادابي هم ندارد. انسان به هنگام كار شور و شوق و انگيزه و نشاط براي ادامه زندگي پيدا مي كند و احساس مفيد بودن و سازندگي دارد. در حالي كه انسان بيكار احساس بي ارزشي و حقارت پيدا مي كند.
كار باعث افزايش منزلت اجتماعي و ارزش فردي مي شود. فرد فعال در خانواده احساس رضايت مندي دارد و افراد خانواده نيز در كنار سرپرست خانوار احساس امنيت و آرامش مي كنند. بيكاري در بيشتر موارد باعث بروز تنش در خانواده و برهم خوردن آرامش مي شود و مشكلات اقتصادي و فشار مالي وارده بر خانواده اختلاف نظر بين زوج ها را تشديد و جايگاه مرد خانواده بعد از از دست دادن شغل تنزل پيدا ميكند و توازن قدرت در خانواده به هم مي ريزد. يك پدر بيكار نميتواند الگوي مناسبي براي فرزندان خود باشد و او پس از از دست دادن عزت نفس، قدرت و اختيار كافي را براي اداره خانواده از دست مي دهد، همه اين ها در كنار هم رضايت مندي از زندگي را كاهش مي دهد و زمينه بروز اختلالات رواني از جمله افسردگي را تشديد مي كند. طبق تحقيقات بيكاري يكي از مهم ترين دلايل بروز افسردگي است.
كار منزلت اجتماعي افراد را ارتقا مي دهد. فرد به علت دارا بودن زمينه فعاليت در رشته مورد علاقه خود به كسب سرمايه اجتماعي اقدام مي كند و با افزايش سطح تحصيلات، درآمد، منزلت و موقعيت اجتماعي بهتري به دست مي آورد. بيكاري مهم ترين علت افزايش بزهكاريهاي اجتماعي است و ارتباط افزايش بيكاري با افزايش بزه در جامعه مدت هاست كه ثابت شده است. كاهش روابط اجتماعي و سست شدن پيوند فرد با پيكره اجتماع از ديگر آثار سوء بيكاري است. اجتماعي كه در آن بيكاري ريشه دوانيده باشد، به سرعت شاهد كاهش جريان هاي اجتماعي مثبت خواهد بود و مباحثي هم چون سازگاري، همكاري، توافق در مقابل تعارض و مخالفت رنگ مي بازد. در چنين شرايطي نيازهاي فردي و خانوادگي فرد مغفول مي ماند و او براي برآورده كردن نيازهاي خود به هر وسيله اي متوسل مي شود. در جامعه متعادل كه نيروي كار متخصص در جاي خود مشغول است، همه مردم نيازهاي يكديگر را برآورده مي كنند اما بيكاري در جامعه خلاء بزرگي ايجاد مي كند و توسعه شاخص هاي توسعه اقتصادي و اجتماعي را با مشكل روبه رو مي كند.
بديهي است كه اولين تاثير بيكاري، كاهش درآمد است و كاهش درآمد نه فقط يك فرد و يك خانواده، بلكه كل جامعه را تحت تاثير قرار مي دهد. در جامعه اي كه عرضه و تقاضا متعادل نباشد، رونق اقتصادي به چشم نمي خورد و واسطه گري و دلالي و روي آوردن به مشاغل كاذب افزايش پيدا مي كند. كاهش توسعه اقتصادي و كاهش رفاه اجتماعي از ديگر تبعات سوءبيكاري در عرصه اجتماع است و اقشار فقير كه نيازمند كمك رساني از سوي نهادهاي حمايتي هستندبيش از گذشته در تنگنا قرار مي گيرند. كار در واقع پاسخ به نيازهاي اجتماعي، اقتصادي و رواني فرد است و بيكاري از تمامي جهات، فرد را تحت تاثير قرار مي دهد. از دست رفتن فرصت پيشرفت اقتصادي، به وجود آمدن خلاء در جامعه، حذف چرخه توليد و وابستگي به توليدات خارجي با كاهش توليد از ديگر تبعات بيكاري در ابعاد اقتصادي است.
از سوي ديگر از آن جا كه پديده بيكاري، امرارمعاش مردم و سرمايه گذاري روي اماكن تفريحي را با مشكل مواجه مي كند، نياز عاطفي و رواني مردم براي گذراندن اوقات خوش برآورده نمي شود.
افزايش اختلالات رواني، افزايش اختلافات خانوادگي، به وجود آمدن مشكلات مالي عديده، كاهش رضايت مندي از زندگي مشترك، احتمال وجود اختلاف نظر براي اداره زندگي، تنش در روابط زناشويي، افزايش اضطراب و استرس، كاهش عزت نفس و احتمال بروز رفتارهاي پرخاش گرانه، احتمال ارتكاب به جرايم و مشاغل كاذب و واسطه گري، احتمال گرايش به انجام كارهاي غيرقانوني و احساس حقارت از جمله تبعات منفي بيكاري در خانواده هاي ايراني است.
بدون ترديد بسياري از مردم و جوانان جامعه ما كه تبعات منفي بيكاري را لمس كردهاند، نيازي به خواندن اين مطلب ندارند. بر دولتمردان و سياستمداران هر كشوري واجب است كه با درك نيازهاي واقعي مردم و جوانان جامعه خود، مسير پيشرفت و توسعه اجتماعي و اقتصادي را هموار كنند و براي نيروي كار موجود در جامعه، زمينه مناسب حضور و تلاش را فراهم كنند. دستاورد نهايي اين تلاش، به وجود آمدن جامعه اي بانشاط و پويا و فعال در تمامي عرصه هاست كه به يقين حق طبيعي جامعه ايراني است