جمعه 2 آذر 1403 11/22/2024

به وب سایت رسمی روزنامه طلوع خوش آمدید

یکشنبه 12 مهر 1394 ، 59 : 10

کد خبر : 7803

از 0 نفر 0

بيكاري عامل گسست خانواده

بيكاري عامل گسست خانواده

سعید دژبخش
همه انسان ها براي گذراندن زندگي خود نياز به تلاش و فعاليت دارند، نيازهاي فردي و اجتماعي افراد در گروي كار و تلاش است و جامعه نيز براي گرداندن چرخ توليد در تمامي عرصه ها به نيروي كار نياز دارد. در واقع بدنه اجتماع از وجود هرگونه نقص در هر گوشه اي از اين پيكر، آسيب مي بيند.‌ ‌بيكاري، يكي از بزرگ ترين معضلاتي است كه توازن و تعادل جامعه را به هم مي ريزد و باعث ايجاد بحران هاي متعدد در عرصه هاي اجتماعي، اقتصادي، رواني و سياسي مي شود. بيكاري در واقع شاهراه اصلي معضلات و ناهنجاري هاي اجتماعي است و حل آن، بسياري از مشكلات اجتماعي، رواني، اقتصادي جامعه را برطرف مي كند. تاثيرات سوء بيكاري را مي توان از ديدگاه جامعه شناسي، اقتصادي، سياسي، اجتماعي و رواني بررسي و هر يك را طي مقالات مفصلي تشريح كرد؛ اما در اين مطلب تلاش مي كنيم با نگاهي گذرا آسيب هاي بيكاري را از جنبه هاي فردي، خانوادگي، اجتماعي و اقتصادي مورد بررسي قرار دهيم.‌‌
در اسلام ود ر كلام بزرگان دين تاكيد زيادي بر نقش كار و تلاش شده است.‌‌‌
‌      بيكاري تمامي ابعاد زندگي فردي و اجتماعي فرد را تحت تاثير قرار مي دهد. فرد بيكار، به علت اين كه توليد كار نمي كند، احساس بي ارزشي مي كند. ارزش هر انساني به كاري است كه عهده دار انجام آن است. به همين دليل است كه وقتي يك روز كار مفيدي انجام نمي دهيم، احساس بي ارزشي و بي فايده بودن مي كنيم.‌‌
‌      از طرفي وقتي فردي كاري نمي كند، احساس نشاط و شادابي هم ندارد. انسان به هنگام كار شور و شوق و انگيزه و نشاط براي ادامه زندگي پيدا مي كند و احساس مفيد بودن و سازندگي دارد. در حالي كه انسان بيكار احساس بي ارزشي و حقارت پيدا مي كند. كار باعث افزايش منزلت اجتماعي و ارزش فردي مي شود. فرد فعال در خانواده احساس رضايت مندي دارد و افراد خانواده نيز در كنار سرپرست خانوار احساس امنيت و آرامش مي كنند. بيكاري در بيشتر موارد باعث بروز تنش در خانواده و برهم خوردن آرامش ميشود و مشكلات اقتصادي و فشار مالي وارده بر خانواده اختلاف نظر بين زوج ها را تشديد و جايگاه مرد خانواده بعد از، از دست دادن شغل تنزل پيدا مي كند و توازن قدرت در خانواده به هم مي ريزد. يك پدر بيكار نمي تواند الگوي مناسبي براي فرزندان خود باشد و او پس از، از دست دادن عزت نفس، قدرت و اختيار كافي را براي اداره خانواده از دست مي دهد، همه اين ها در كنار هم رضايت مندي از زندگي را كاهش مي دهد و زمينه بروز اختلالات رواني از جمله افسردگي را تشديد مي كندميشود گفت  بيكاري يكي از مهم ترين دلايل بروز افسردگي است.‌‌‌
‌      به همين دليل است كه در زندان هاي بسياري از كشورها، مشاغل مختلف براي گذراندن اوقات زندانيان در نظر گرفته مي شود تا از بروز بسياري از ناهنجاري ها در زندان جلوگيري شود.كار، تحرك اجتماعي فرد را افزايش مي دهد و زمينه پيشرفت او را فراهم مي كند. در مقابل فرد بيكار در جامعه منزوي مي شود و نمي تواند توانايي هاي خود را در عرصههاي اجتماعي به اثبات برساند،‌ ‌كار منزلت اجتماعي افراد را ارتقا مي دهد. فرد به علت دارا بودن زمينه فعاليت در رشته مورد علاقه خود به كسب سرمايه اجتماعي اقدام مي كند و با افزايش سطح تحصيلات، درآمد، منزلت و موقعيت اجتماعي بهتري به دست ميآورد.‌ ‌بيكاري مهم ترين علت افزايش بزهكاري هاي اجتماعي است و ارتباط افزايش بيكاري با افزايش بزه در جامعه مدت هاست كه ثابت شده است. كاهش روابط اجتماعي و سست شدن پيوند فرد با پيكره اجتماع از ديگر آثار سوء بيكاري است.‌ ‌اجتماعي كه در آن بيكاري ريشه دوانيده باشد، به سرعت شاهد كاهش جريان هاي اجتماعي مثبت خواهد بود و مباحثي هم چون سازگاري، همكاري، توافق در مقابل تعارض و مخالفت رنگ ميبازد. در چنين شرايطي نيازهاي فردي و خانوادگي فرد مغفول مي ماند و او براي برآورده كردن نيازهاي خود به هر وسيله اي متوسل مي شود. در جامعه متعادل كه نيروي كار متخصص در جاي خود مشغول است، همه مردم نيازهاي يكديگر را برآورده ميكنند اما بيكاري در جامعه خلاء بزرگي ايجاد مي كند و توسعه شاخص هاي توسعه اقتصادي و اجتماعي را با مشكل روبه رو مي كند.‌‌‌
‌      بديهي است كه اولين تاثير بيكاري، كاهش درآمد است و كاهش درآمد نه فقط يك فرد و يك خانواده، بلكه كل جامعه را تحت تاثير قرار مي دهد. در جامعه اي كه عرضه و تقاضا متعادل نباشد، رونق اقتصادي به چشم نمي خورد و واسطه گري و دلالي و روي آوردن به مشاغل كاذب افزايش پيدا مي كند. كاهش توسعه اقتصادي و كاهش رفاه اجتماعي از ديگر تبعات سوءبيكاري در عرصه اجتماع است و اقشار فقير كه نيازمند كمك رساني از سوي نهادهاي حمايتي هستندبيش از گذشته در تنگنا قرار مي گيرند. كار در واقع پاسخ به نيازهاي اجتماعي، اقتصادي و رواني فرد است و بيكاري از تمامي جهات، فرد را تحت تاثير قرار مي دهد. از دست رفتن فرصت پيشرفت اقتصادي، به وجود آمدن خلاء در جامعه، حذف چرخه توليد و وابستگي به توليدات خارجي با كاهش توليد از ديگر تبعات بيكاري در ابعاد اقتصادي است.‌‌
‌      از سوي ديگر از آن جا كه پديده بيكاري، امرارمعاش مردم و سرمايه گذاري روي اماكن تفريحي را با مشكل مواجه مي كند، نياز عاطفي و رواني مردم براي گذراندن اوقات خوش برآورده نمي شود.‌‌
افزايش اختلالات رواني، افزايش اختلافات خانوادگي، به وجود آمدن مشكلات مالي عديده، كاهش رضايت مندي از زندگي مشترك، احتمال وجود اختلاف نظر براي اداره زندگي، تنش در روابط زناشويي، افزايش اضطراب و استرس، كاهش عزت نفس و احتمال بروز رفتارهاي پرخاش گرانه، احتمال ارتكاب به جرايم و مشاغل كاذب و واسطه گري، احتمال گرايش به انجام كارهاي غيرقانوني و احساس حقارت از جمله تبعات منفي بيكاري در خانواده هاي ايراني است.‌‌
‌      بدون ترديد بسياري از مردم و جوانان جامعه ما كه تبعات منفي بيكاري را لمس كردهاند،  نيازي به خواندن اين مطلب ندارند. بر دولتمردان و سياستمداران هر كشوري واجب است كه با درك نيازهاي واقعي مردم و جوانان جامعه خود، مسير پيشرفت و توسعه اجتماعي و اقتصادي را هموار كنند و براي نيروي كار موجود در جامعه، زمينه مناسب حضور و تلاش را فراهم كنند. دستاورد نهايي اين تلاش، به وجود آمدن جامعهاي بانشاط و پويا و فعال در تمامي عرصه هاست كه به يقين حق طبيعي جامعه ايراني است.‌‌

ارسال دیدگاه Post comments


آخرین عناوین « اندیشه »

صفحه اینستاگرام روزنامه طلوع کانال واتس اپ روزنامه طلوع

پربازدیدترین ها