با تصویب طرح تجمیع انتخابات در مجلس هشتم، عملا از بعد از انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه 1388 وقفهای در برگزاری انتخابات در کشور ایجاد شد که طی 3 دهه گذشته بیسابقه بوده است. طوری که انتخابات پیش روی مجلس، دقیقا بعد از 30 ماه برگزار خواهد شد.
همین توقف نسبتا طولانی، موجب گردید که تحرک در جامعه و شور و هیجانها درگرو فعالیتهای سیاسی گروهها و احزاب و جناحها باشد. بنابراین آنچه که مصادیق 25 گانه اخلال در امر برگزاری انتخابات اعلام شده و تعیین و ابلاغ مجازات مربوطه، بخشی از تلاش برای حضور گسترده مردم در انتخابات است.
اما حضور مردم در انتخابات در هر کشوری، حقی فردی و شخصی است که با توجه به شناخت و احساس مسئولیت و وظیفه مردم، میتواند منجر به گستردگی حضور و نقش آفرینی مؤثر و یا انفعال آنان شود.
لذا برگزاری انتخابات مانند سرویس دهی رستوران و یا سالن غذاخوری است که هرچه تنوع غذایی بیشتر و توجه به مشتریان با رعایت ادب و نزاکت و رضایتمندی همراه باشد، از همه مهمتر کیفیت آنچه در اختیار مشتریان قرار میگیرد بالاتر و خوبتر باشد، بر میزان مراجعات و استقبال از آن مرکز و مکان میافزاید.
دقیقا هیچ تفاوتی در کار نیست، جز اینکه مراجعه برای خرید مواد غذایی و لوازم و کالا و یا خوردن غذا برای برخی از مردم میتواند ضروریتر و یا اضطراریتر از حضور در نظرسنجی و شرکت در تجمعی و یا رأی دادن هم باشد.
یقینا در همه جای دنیا میزان مشارکت مردم، هیچ گاه قاطع و صددرصد نبوده و نیست. شاید براساس آمار و نتایج به اکثریت برسد، اما همیشه جدا از مشکلات معمول و عدم فراهم شدن شرایط لازم، آوردن بخشی از جامعه به پای صندوق اخذ رأی، کار سادهای نیست. چرا که عدهای با وسواس تمام، شرایط را میسنجند و آنگاه وارد عرصه میشوند.
صرف نظر از این گروه که استثناهای هر جامعهای محسوب میشوند، گروه بزرگی از افراد هر جامعه، تحت تأثیر تبلیغات قرار میگیرند. چه این تبلیغات به نفع و یا علیه افراد و یا حضور در انتخابت باشد. اما همین گروه هم برای خود ملاک و معیارهای معین و مشخص دارند. هر چند که این ملاک و معیارها هم با نوع نظام سیاسی و فضای سیاسی و میزان آزادی افراد و احزاب و دسته و گروههای سیاسی بسیار متفاوت میباشند، اما آنچه مسلم است افراد هر جامعهای دوست دارند که مورد احترام قرار گیرند و به شعور و درک آنان کاملا توجه شود و خلاصه به ابزاری برای اهداف سیاسی تبدیل نشوند.
لذا مردم در هر جامعهای، شرایط و اوضاع را کاملا زیر نظر میگیرند و همانطوری که اشاره شد، به پذیرایی که از آنان میشود توجه میکنند. منظور از پذیرایی، خدای ناکرده سوء استفاده و سودجوییهایی که برخی از کاندیداها برای جلب آرای حوزه انتخابیه و یا مردم یک کشور میکنند نیست، دقیقا نقطه مقابل آن شام و ناهار دادنها و قول و امکانات مالی مقطعی است که متأسفانه گهگاه شاهد آن بودهایم. چرا که متوسل شدن به این ترفندهای عوام فریبانه، در واقع توهین و تحقیر مردم به حساب میآید. آنچه به آن پذیرایی میگوییم، فراهم نمودن جوی معقول و منطقی در راستای رضایتمندی رأی دهندگان و تشویق و ترغیب آنان به نقش آفرینی و تأثیرگذاری آنان است.
لذا میزان و تنوع شرکت طیفهای مختلف سیاسی و فراهم نمودن زمینه رقابت عادلانه، نوعی دعوت به حضور فعال مردم است.
مورد دیگری که با حضور و یا عدم حضور مردم در رأی گیری، رابطه مستقیم و تنگاتنگ دارد، اعتماد و اطمینان سازی است. یعنی مردم از روند برگزاری سالم انتخابات مطمئن باشند. خوب این اعتمادسازی را دولت و نهادهای برگزار کننده و مسئولین ذیربط باید حفظ و یا ایجاد کنند.
مثال خیلی کوچک آن را میتوان در عزل و نصب استانداران و فرمانداران و افراد مجری انتخابات دید که آیا رعایت کامل بیطرفی را مینمایند و یا با هدف خاص و دارای سمت و سویی مشخص و معین هستند؟
البته هر کسی چه افراد دارای مسئولیت و چه مردم عادی، باید آزاد باشند و به نظر شخصی و گرایش فردیشان احترام گذاشت. اما آنجایی خودشان به عاملی برای زیر پا گذاشتن حقوق دیگران تبدیل میشوند، موجب سلب اعتماد و اطمینان مردم میشوند و این از آن موارد مصادیق اخلال و تشویق به تحریم انتخابات نیز خطرناکتر است. چرا که مردم میخواهند به حساب بیایند و به نظرشان احترام گذاشته شود. این کار را نه با قسم و قرآن و نه با دادن وعده و قول صداقت میتوان مهیا نمود.
گاهی قسم خوردن برخی از ما، نه تنها به ایجاد اعتماد منجر نمیشود، که میزان و حس بدبینیها را نیز بیشتر هم میکند. شاید ضرب المثل قسم حضرت عباس(ع) و دم خروس، مورد خوبی باشد که در مواردی مردم در زندگی روزمره برای نشان دادن عدم اعتماد و نفی آنچه که میبینند و میشنوند، به کار میبرند.
با بهره گیری از این ضرب المثل، میتوان به موارد عینی نیز رسید. مثلا در شهری، فرمانداری قسم میخورد که در طول برگزاری انتخابات، امانت دار خوبی باشد و یا از فرد و گروهی خاص حمایت نکند. اما مردم ببینند که افرادی را برای برگزاری انتخابات به کار میگیرد که همه وابستگی به کاندیدا و یا گروهی خاص دارند. آن وقت است که این ضرب المثل مصداق پیدا میکند و اعتماد از برگزاری انتخابات سالم و بینقص، کم میشود.
بنابراین ضمن تأثیرگذاری تبلیغات مخالف و موافق کاندیداها و یا زیر سؤال بردن هر انتخاباتی، مقدار و میزان دقت و توجه و اعتمادسازی و موارد بسیار دیگری همچون نقش و عملکرد و جایگاه آن نهاد، مثلا مجلس، در راستای حفظ منافع ملی و حقوق مردم بوده است، بیش از هر جبهه گیری و مقابله با برگزاری انتخابات، تأثیر دارد.
پس میتوان به مصادیق اخلال در برگزاری یک انتخابات سالم و گسترده، عدم فراهم سازی زمینه حضور مردم را هم اضافه نمود و دید که آیا مسئول و یا نهادی در این مورد خلاف کرده و یا میکند و برگزاری انتخابات را با چالش روبرو میسازد و حضور و نظارت وی، خود مشکل ساز خواهد بود یا نه!؟