معمولا شکارچیها برای شکار خود، ابزار و طعمه خاص و مناسب را تهیه و تدارک میبینند تا راحتتر و سریعتر به نتیجه رسند. گروهی تفنگ شکاری دارند، عدهای هم تیر و نیزه، برخی هم قلاب و کرم، تعدادی هم دانه و تور دارند، چرا که نوع و اندازه و محلی که شکارها زندگی میکنند با هم متفاوت است. یعنی قلاب و کرم به درد شکار گوزن نمیخورد و نیزه مناسب شکار اردک نیست.
اما گاهی اوقات، اگر شکارچی تصمیم بگیرد که شکار چاق و چلهای را باید بگیرد، دست به هر کاری میزند و همه راهها و ابزارها را امتحان میکند تا موفق شود.
مرحله اول ثبت نام کاندیداهای مجلس و تأیید صلاحیت آنان انجام شد و در میان کنار گذاشته شدگان، نام چند نماینده فعلی مجلس از طیف اصولگرایان به چشم میخورد. البته آنچه برای کنار گذاشتن کاندیداها عنوان شده است، اول عدم صلاحیت و دوم عدم احراز شرایط اعلام شده است. هر چند هر دو ملاک، یک کار را انجام میدهند، ولی هر کدام از سوی مجری قانون که در این مقطع وزارت کشور است، تفسیر و تعبیرهای کاملا متفاوت دارند.
عدم صلاحیت به معنای این است که فردی که کاندید شده است مثلا از نظر اخلاقی و یا سابقه کاری و پایبندی به اعتقادات و... نامناسب تشخیص داده میشود و در پاسخ محرمانه به وی اطلاع داده میشود که بابت فلان عقبه ناشایست شما صلاحیت عهدهداری نمایندگی منطقهتان را ندارید.
و اما عدم احراز شرایط نیز به این معناست که شما فرد مؤمن، بااخلاق و خوش سابقهای ممکن است باشید، اما شرایط و ضوابط قانونی نمایندگی مردم منطقه خود را در مجلس ندارید. یعنی آن قدر که لازم و شایسته است امانت دار و... نیستند.
مثلا فردی فوق لیسانس دارد، اما رشته تحصیلیاش با سازمانی که میخواهد استخدام شود مناسبتی ندارد. نمونهاش این است که فوق لیسانس تربیت بدنی، مناسب کار در پالایشگاه نیست. یا رشته پرستاری به درد بانکداری نمیخورد. هر چند که هر رشتهای در جای خودش بسیار باارزش است.
البته کنار گذاشته شدگان نمایندگی، مشکل مدرک ندارند. چرا که اصولا تنها ملاک و معیار، مدرک کارشناسی ارشد و یا معادل آن به بالا بوده است. بحث ما مطرح کردن عدم احراز شرایط است که قانونگذار میخواسته به نوعی افراد مدیر، مدبر، منتقد، مطمئن، مردمی، متعهد، متخصص و... روی کرسی مجلس تکیه زنند و گویا همین بند و ماده هم ابزار مناسب و خوبی شده تا وزارت کشور، سراغ نمایندگانی رود که طی عمر دولت نهم و دهم، عملکرد رییس دولت و وزیران را زیر سؤال میبردند و یا طرح و برنامههای دولت را به چالش میکشیدند.
شاید بگویید چرا نمایندگان اصولگرای بسیار مشهور و شناخته شدهای هم سراغ دارید که میتوانستند آنان را هم کنار زنند.
یقینا برای کشیدن یک شکار، به توان و نیروی کافی هم نیاز است که وزارت کشور از آن قدرت و توان برخوردار نبوده و نیست. وگرنه در مجموع کار، همه کسانی که به نوعی در مجلس، انتقاد و شکایتی را مطرح کردهاند، اگر نه با عدم صلاحیت که با عدم احراز شرایط، که همان طور که اشاره شد بحث بسیار پیچیدهای است و تفسیر و تعبیرهای خاص را به دنبال دارد را کنار میگذاشت.
به هر حال از آنجایی که ممکن است دوباره صلاحیت تعدادی از این نمایندگان رد شده مجلس و یا کاندیداها تأیید شود، و یا اینکه به کلی کنار گذاشته شوند، و برای اینکه تبلیغ سوء و یا خدشهای به شخصیت آنان وارد نشود، نامی از آنان برده نشده است. هر چند که بسیاری از عزیزان، با تعدادی از آنان و خط و مشی سیاسی و اعتقادیشان آشنایی کامل دارید.
اما نظر و واکنش رییس مجلس هم به این غربالگری وزارت کشور اعلام شد که از نمایندگان کنار گذاشته شده، خواست که روند قانونی را طی کنند تا در مراحل بعدی و از سوی نهادهای نظارتی، مورد تجدیدنظر قرار گیرد و چه بسا تعدادی به صحنه مبارزات انتخاباتی مجلس بازگردند و این رد عدم احراز، چه بسا منجر به پیروزیشان در انتخابات پیش رو شود.
اما آنچه از این غربالگری وزارت کشور هویداست، این است که دولت و خصوصا وزارت کشور که معمولا تلاش میکرد حالت بیطرفی در برگزاری انتخاباتهای مجلس و شوراها را پیشه کند، این بار سختگیر و حساستر عمل میکند و خلاصه میخواهد قبل از برگزاری انتخابات، خیالش از عدم حضور و وجود برخی مخالفانش در مجلس، راحت و آسوده شود.
هر چند عمر دولت دهم کمکم به پایان خود نزدیک میشود و کمتر از 18 ماه تا بازنشستگی احمدینژاد به عنوان رییس دولت باقی مانده است، اما به راستی دولت دهمیها چه اندیشهای در سر دارند که میخواهند وزنه خود را در مجلس، سنگینتر سازند؟
آیا غیر از تصویب لایحه بودجه 92، اگر عمر باقی باشد در سال 91 از سوی مجلس نهم، دولت و وزارت کشور واقعا نگرانیهایی دارند که مثلا خود وزیر کشور در اولین گام، استیضاح شود و نتواند در برگزاری انتخابات شوراهای شهر و روستا و یا انتخابات ریاست جمهوری به غربالگری بپردازد و یا دولت و به ویژه ریاست دولت، طرح و اهداف خاصی دارند که باید به کمک مجلسی یک دست و یا همسو به آنها دست یابند.
به هر حال آنچه از سوی وزارت کشور در مورد صلاحیت کاندیداها و نمایندگان مجلس صورت گرفت، تا حدودی نشان از نگاهی کاملا سیاسی و خطی داشته است که به هیچ عنوان نمیتواند توجیهی منطقی و معقول با خواست عمومی داشته باشد. به ویژه آنکه جامعه خواهان و خواستار حضور همه افراد و شخصیتهای سیاسی از طیفهای مختلف سیاسی و اجتماعی میباشد.
بنابراین حرکت و اقدام وزارت کشور، بیشتر به شکار رقیب تا پیروی از اصول قانونی و اجرای قانون میماند که نتیجهاش میتواند به مجلس منفعل منجر گردد.
هر چند مجلس هشتم، خود نیز به نوعی باعث این قدرت نمایی دولت و به ویژه وزارت کشور گردیده است. چرا که در مقاطع دیگری، میتوانست جلوی تخطی از قانون را از سوی دولت بگیرد و در مواردی هم مصلحت گرایی را پیشه نکند.
* هر جا نام وزارت کشور در رد یا تأیید صلاحیتها آمده، منظور هیأت اجرایی است. گفتنی است که فرمانداریها مسئول دعوت از معتمدین جهت انتخاب اعضای هیأت اجرایی هستند.