فيلتر تحريف، يكي ديگر از فيلترهاي مغزي است. كار اين فيلتر، تحريف كردن و تغيير شكل دادن اطلاعات وارد شده به مغز است. بدين صورت كه اطلاعات از يكي از كانال هاي ششگانه وارد مغز مي شوند و مغز پس از دريافت آنها با تفسير و تعبيري غير واقعي كه از آنها به عمل مي آورد آنها را تغيير شكل داده و تحريف مي كند تا حدي كه ممكن است ماهيت آنها به كلي عوض شود .
به عنوان مثال فرض كنيد كه به يكي از دوستان خود تلفن مي زنيد و او خيلي سرد، رسمي و سنگين با شما صحبت مي كند . شما پس از خداحافظي پيش خود فكر مي كنيد ( تفسير ) كه احتمالاً او از دست تان دلخور شده است يا اين كه تمايلي به ادامه ي رابطه با شما ندارد ( تحريف ) در حالي كه بعد ها متوجه مي شويد كه او در آن روز در مرگ يكي از عزيزان خود عزادار بوده است و برداشت شما كاملاً اشتباه و نتيجه ي تحريف اطلاعات در ذهن تان بوده است .
بديهي است كه اين فيلتر در افراد بدبين، كج انديش و منفي گرا بسيار فعال تر و اثر گذارتر است و عملكرد مخرب تري دارد. افرادي كه عادت دارند هميشه روي قسمت هاي منفي يك رويداد، زوم كنند، بيشتر تحت تأثير عملكرد فيلتر تحريف قرار مي گيرند. يعني افراد بدبين و منفي باف به دليل برخورداري از اين خصلت هاي شخصيتي، مجبورند بر اساس اطلاعاتي كه توسط مغزشان تحريف شده است ( و نه اطلاعات واقعي ) تصميم گيري و عمل كنند .
مسلم است كه افراد آگاهي كه مثبت انديشي را ملاك تفكر خود قرار مي دهند و همواره به دنبال دريافت و جذب موارد مثبت وقايع هستند كمتر تحت تأثير منفي اين فيلتر قرار مي گيرند. البته در نظر داشته باشيد كه مثبت انديشي به معناي انكار واقعيت ها، فرار از حقيقت و گول زدن خود نيست. مثبت انديشي به اين معنا نيست كه سرمان را مثل كبك در برف حماقت فرو ببريم و حقايق را انكار كنيم بلكه مثبت انديشي يعني فرار از منفي بافي، توجه نكردن به موارد منفي زندگي ، پرهيز از مد نظر قرار دادن احتمالات منفي رويدادها و در كانون توجه قرار دادن بخش مثبت و انرژي دهنده ي هر واقعه اي. در هرحال فرايند تحريف اطلاعات يكي از عملكردهاي مغز است كه مي تواند بر نوع افكار، شكل گيري احساسات و نحوه ي رفتار ما كاملاً موثر واقع شود .
البته گاهي اوقات هم اين فرايند كاملاً بر عكس رخ مي دهد. يعني مغز به جاي اين كه با تفسير و تعبيري غير واقعي باعث تحريف اطلاعات شود، ابتدا با استفاده از فيلتر تحريف، تعمداً اطلاعات را به طور فرضي تحريف مي كند تا به تفسير و تعبيري جديد ( غير از آنچه كه اكنون وجود دارد ) دست يابد. اكثر خلاقيت ها، ابداعات و اختراعات بشري نتيجه اين فرايند معكوس است. به عنوان مثال سال ها بعد از اختراع تلفن، فرد خلاقي در ذهن خود تلفني را تصور مي كند كه سيم ندارد ( تحريف )، او و سايرين روي اين فكر كار مي كنند ( تفسير) و نتيجه اش مي شود اختراع موبايل. فيلتر تحريف هم مي تواند مفيد واقع شود ( باعث خلاقيت، شكوفايي ونوآوري شود، موجبات اختراع و ابداع را فراهم كند، سبب گسترش و پيشرفت هنرهاي مختلف گردد، روابط دوستانه ايجاد كند، آرامش رواني به شما هديه كند، آشفتگي هاي ذهني را كم كند و . . . ) و هم مي تواند مضر وخطرناك باشد ( باعث از هم پاشيده شدن و سردي روابط گردد، درگيريهاي ذهني و يا حتي بين فردي توليد كند، سبب بروز انزواطلبي وحتي افسردگي در فرد شود، حساسيت، زودرنجي، بدبيني ، كج فكري و منفي بافي را تشديد كند، زمينه را براي پيدايش انواع بيماري هايي كه منشأ رواني دارند فراهم كند و . . . ) بسته به نوع استفاده اي كه از اين فيلتر داريد و شكل عملكرد آن در مغز شما، اين فيلتر هم مي تواند در خدمت شما باشد و هم مي تواند عليه شما به كار گرفته شود. درحالي كه در صورت شناخت اين فيلتر و آگاهي از نحوه ي عملكرد آن مي توانيد به راحتي بر آن مسلط شويد و در راستاي تحقق اهداف و ايده آل هاي خود و همچنين برخورداري از زندگي اي بهتر از آن استفاده كنيد .