جمعه 2 آذر 1403 11/22/2024

به وب سایت رسمی روزنامه طلوع خوش آمدید

پنج شنبه 18 اسفند 1390 ، 32 : 12

کد خبر : 896

از 0 نفر 0

کودتای قانونی!

کودتای قانونی!

منوچهر حبیبی: قرن بیستم تنها وارث جنگ­های هولناک و ویرانگر نبود. نزاع­ها و رقابت­های...

قرن بیستم تنها وارث جنگ­های هولناک و ویرانگر نبود. نزاع­ها و رقابت­های ایدئولوژی­های جورواجور هم در قرن بیستم به اوج رسید و یکی از آن ایدئولوژی­هایی که ظهور و به نوعی افولش در قرن بیستم رخ داد، کمونیزم (کمونیسم) بود. ایدئولوژی که در برابر نظام استثمار و چپاولگر سرمایه داری پا به عرصه گذاشت و نظام اقتصادی­اش هم سوسیالیزم بود.

شماری از کشورها در قرن بیستم شاهد به قدرت رسیدن کمونیست­ها بودند. کمونیست­هایی که خود را حامی و فدایی کارگر و کشاورز (دهقان) می­دانستند، باعث و بانی انقلاب­های کمونیستی در شرق اروپا تا روسیه و در کشورهای خاورمیانه تا آمریکای لاتین بودند. اما مطرح­ترین نظام­های کمونیستی دنیا، چین و روسیه بودند که با حمایت­هایی که می­کردند، به ظهور نظام­های کمونیستی تا قبل از نیمه قرن بیستم کمک بسیاری کردند.

به طوری بلوک شرق که عمدتا کشورهایی با نظام کمونیستی بودند در مقابل غرب و آمریکا صف آرایی می­کردند، پشت برخی از جنگ­ها هم بودند و خلاصه دنیا به دو قطب شرق و غرب تقسیم شد.

اما نظام سیاسی روسیه که با انقلاب اکتبر 1917 به حکومت تزارها خاتمه داده بود، به کشوری با مجموعه­ای از کشورهای کوچک و بزرگ به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تبدیل شده بود. کشوری که درست رو در روی آمریکا بود و خلاصه با چین و برخی از کشورهای کمونیست در دنیا بر محدوده حکومتش روز به روز افزوده می­شد.

اما نظام بسته کمونیستی در اتحاد جماهیر شوروی به نارضایتی­های گسترده در داخل روسیه و کشورهای قفقاز و شرق اروپا انجامید و خلاصه آن عظمت و قدرت اتحاد جماهیر شوروی در زمان گورواچف فرو ریخت و اتحاد جماهیر شوروی با استقلال و جدا شدن کشورهای متحدش، به روسیه تغییر وضعیت داد. روسیه­ای که نه چهره و جایگاه دوران تزارها را داشت و نه به آن شرایط مطلوب برخی کشورهای آزاد دنیا رسیده بود.

کشمکش­ها بعد از فروپاشی شوروی، حکومت­ها را دست به دست کرد تا نوبت به ولادیمیر پوتین رسید. پوتینی که آمد تا روسیه را به ثبات و مردم را به رفاه و آزادی و از همه مهم­تر دمکراسی برساند. از آنجا که روس­ها همه کشورهایی را که طی دهه­ها در اختیار داشتند آنچنان وابسته خود کرده بودند که اکثر آنها بعد از استقلال، بدون روسیه توان ادامه حیات نداشتند، همین امر باعث شد که حزب پوتین با ادامه غارت منابع این کشورها و فروش کالاهای روسی به آنها، سر و سامانی به اقتصاد بیمار روسیه دهد و با ارتش قوی که داشتند، به ثبات مورد نیاز هم دست یافتند.

اما بحث آزادی و دمکراسی و رفاه عمومی، مقوله­ای نبود که دولت پوتین و هم حزبی­هایش از پس آن برآیند.

بنابراین روند سرکوب مردم طی دو دوره ریاست جمهوری پوتین به طور گسترده ادامه یافت. حتی به حذف فیزیکی مخالفان در خارج از روسیه هم دست زدند و خلاصه روند اختناق و استبداد ادامه یافت. البته به شکل و شیوه بسیار مدرن و حرفه­ای.

به هر حال دو دوره ریاست جمهوری پوتین به سرآمد، اما پوتین و هم حزبی­هایش که حالا در اوج قدرت بودند، به هیچ وجه نمی­خواستند از قدرت کنار بروند. بنابراین با حفظ جو اختناق و انحصارگرایی و برای آنکه نشان دهند که به اصول و قانون اساسی پایبند هستند، این بار با یک جابجایی مصلحتی در هرم قدرت، نخست وزیر مدودوف را به ریاست جمهوری نشاندند و پوتین در سمت نخست وزیر در قدرت ماند.

براساس قانون اساسی، رییس جمهور بیش از دو دوره 4 ساله نمی­تواند در قدرت بماند، بنابراین یکی از راه­هایی که می­شود قانون را دور زد، تغییر چهره و مقام سیاسی است.

مردم روسیه از بعد از این جابجایی فریبکارانه، در فرصت­هایی که به دست می­آمد مخالفت خود را اعلام می­کردند. اما یک نظام سیاسی که بسیار بسته و فاسد شده است، راه­های مقابله با مردم و مخالفان سیاسی خودش را هم پیدا می­کند. به ویژه آنکه بخشی از مردم را به دنبال خود دارد.

این بود که هفته­های مانده به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری اخیر در مقابل مخالفت­های ناراضیان، دست به نمایش­های سیاسی و عوام فریبانه با هوادارانش زد تا این بار هم پوتین با انتخابات مدیریت شده، دوباره رییس جمهور شود.

افزایش محبوبیت از دست رفته را هم با خبر دستگیری عاملان طرح توطئه ترور پوتین می­خواستند با عوام فریبی بالا ببرند. به هر حال روند در قدرت ماندن حزب و پوتین همچنان برای یک دوره 4 ساله دیگر ادامه یافت. هر چند که طی 4 سال گذشته، در سمت نخست وزیر روسیه، باز پوتین مرد شماره یک روس­ها بود.

حالا تا کی این قصه انحصار گرایی پوتین و حزبش ادامه و تداوم می­یابد، این چیزی است که تنها مردم روسیه در آینده با مقابله با روند و سیاست­های ارعاب و سرکوب و خفقان دولتمردان حاکم می­توانند به آن پایان دهند. هر چند که کاری بس دشوار و پرخطر است، چرا که شکاف در جامعه روسیه روز به روز بیشتر و عمیق­تر می­گردد و گروه­های حامی دولت با برخورداری از امکانات و منابع مالی به اهرم فشار بر مردم تبدیل شده­اند تا این کودتاها وجاهت قانونی یابند.

 

 


ارسال دیدگاه Post comments


آخرین عناوین « اندیشه »

صفحه اینستاگرام روزنامه طلوع کانال واتس اپ روزنامه طلوع

پربازدیدترین ها